" بگذار عطر تو را در این هوا نفس بکشم...چه احساس می کنم... چه می شنوم...روح من با عطر وجودت پرواز می کند...روایتی متفاوت از حس و حالی معنوی...راوی این حس، فضاست...بناست فضا، با قالب و فرمی که به خود گرفته، امکانی را برای مخاطب ایجاد کند که حول مضمون اثر، او را به تأمل وادارد... این فضا در تلاش است که در مخاطب یک لحظه درنگ ایجاد کند؛ درنگی که ممکن است در شلوغی و هیاهوی زندگی شهری کمتر به سراغش بیاید. به علاوه اینکه سعی می کند حس آرامش موجود در اماکن مقدس را به او یادآور شود...حس و حالی که به زعم من، قطعه گمشده ی هنر امروز سرزمین ماست.."
این ها تک جمله هایی است از دو هنرمند جوان، که دغدغه هنر تأثیرگذار را به لحاظ معنوی دارند. آن ها این اثر را مصادف با بعثت رسول اکرم(ص) طراحی کردند که به مدت یک هفته در خانه هنرمندان برای عموم به نمایش در آمد. طرحی فی البداهه که در طول مدت برگزاری نمایشگاه، تکمیل شد...
در این نمایش زنده، مخاطب با هنرمند در حین خلق اثرش مواجه می شود تا ایده ای که طراح در ذهن دارند به بهترین شکل ممکن محقق شود؛ آدم و حوا، نقش ازلی می زنند! طراحان این اثر معتقدند قالب هنر مفهومی (performance) در القای حس آرامشی که در ذهن دارند، هم خوانی داشته و به زعم آن ها بهترین گزینه می تواند باشد؛ چراکه مؤلفه های موجود در چنین قالبی، ضمن ایجاد تأثیری عمیق ، از نظر بافت زمانی نیز با مخاطب هم آهنگی دارد.
این که هنرمندان سرزمین مان، دغدغه هایی از این جنس دارند، بسیار ارزشمند است؛ اما همیشه نحوه برخورد با مفاهیمی از این جنس مسئله برانگیز است. آیا می توان چنین مفاهیمی را در هر قالب و هر ظرفی روایت کرد؟ آیا نباید برای طراحی چنین آثاری به گفتمانی خاص پایبند بود؛ آثاری که ساختارش را وام دار جهان بینی مشخصی می داند؟ و سوالات بسیاری از این دست که نقد و تحلیل این گونه آثار را به مراتب پیچیده کرده و تأملی عمیق تر را می طلبد...