در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
محبوبه کرملی از عکاسان جوانی است که پیشتر او را با مجموعه «بیداری»اش میشناختیم. با نگاهی اجمالی به پرونده کاری این هنرمند درمییابیم دغدغه او در عکاسی زنان و دختران جوان است. شاید این طور به نظر برسد که عکاسی در ایران از هم جنس خود کار آسانتری است و به طور مثال زنها با یک عکاس زن ارتباط بهتر و موثرتری برقرار میکنند اما میخواهم بگویم که اصلا اینطور نیست. عکاسی پرتره از زنان همواره با سختیهایی همراه است. عدم تمایل به عمومی شدن فضای خصوصی، ترس از چگونه دیده شدن، اینکه آیا به قدرکافی در عکس خوب دیده خواهم شد یا نه و....
انتخاب کرملی ازلحظههایی از زندگی زنان در مجموعه «بیداری» لحظهای بود که زنان را به چالشی واقعی دعوت میکرد. لحظه بعد از بیدار شدن از خواب که قطعا هیچ زنی حاضر نیست در این لحظه که ژولیده و خواب آلود با سر و وضعی پریشان است از او عکس بگیرند!
اما مجموعه جدید او «شادآباد» برخلاف آن مجموعه، زنان را در یکی از بهترین روزهای زندگیشان تصویر کرده است، آنان در بهترین وضعیت آراستگی درمقابل دوربین کرملی قرار گرفتهاند. روز عروسی روزی است که قطعا عروس خود را بهترین سوژه برای عکاسی میداند.
کرملی در این مجموعه بخشی از فرهنگ و اعتقادات زنان ایرانی را به نمایش گذاشته است که همان میل به پوشش و حجاب اسلامی است. او از دختران جوان نوعروس خواسته است که لحظهای که از آرایشگاه خارج میشوند در مقابل دوربین او بایستند و او از نحوه پوشش آنها در چنین روزخاصی عکاسی کند. عکسهایی که او به تازگی در گالری Ag به نمایش گذاشته پنج قطعه با ابعاد صد در هفتاد است. تعداد عکسها و تلاش عکاس برای پیدا کردن سوژههای بیشتر از چنین موضوع جذابی کم مینماید و مخاطب از دیدن عکسها اغنا نمیشود. حتی دراین تعداد کم از یک سوژه دو عکس وجود دارد. به خواست عکاس برای القای حس شادی و جشن و سرور در استودیو بر سوژههای خود نورهای رنگی تابانده است اما نور آبی که روی صورت آنها تابانده فضای عکسها را سرد و مخوف کرده است و عروس ها بیشباهت به ساختمانها و بناهایی نیستند که با عدم آگاهی از نقش نور در فضا نورپردازی میشوند و بجای زیباتر دیده شدن از جزییات ساختمان ها کاسته و دریافت حس فضای غیرمادی حاکم بر آن بنا را نیزمخدوش میکند.
دم جنبونک ها نام یک انیمیشن کوتاه است که به تازگی توسط خانه پویانمایی انقلاب اسلامی و استدیو انیمیشن توکا ساخته شده. قسمت اعظم این انیمیشن 25 دقیقه ای در یک خانه و حول گفتگوی یک زوج می گذرد. البته کارگردانی خوب و چرخش های به موقع فیلمنامه، ریتم و کشش خوبی در داستان ایجاد کرده که باعث شده با وجود یک لوکشین ثابت فضا کسل کننده نباشد. دیالوگ ها تقریباً در کل داستان خوب هستند، به استثناء صداگذاری و دوبله که گاهی به خوبی اجرا نشده و با انیمیت و اغراق های انیمیشن همیشه سازگار نیستند.
قوت متحرک سازی و هماهنگی گفتار شخصیت ها با صدا از اولین چیزهایی است که در این انیمیشن جلب نظر می کند. انیمیت هایی که هم به لحاظ بازیگری و هم به لحاظ اجرا در اکثر مواقع خوب هستند. تنها مورد تأسف برانگیز در این زمینه آناتومی ضعیف کاراکترهاست و جای این سوال باقی است که با وجود طراحی خوب چهره شخصیت ها و اغراق های به جا، چرا تناسبات همچنان ضعیف هستند؟
لَختی و جنسیت لباس ها نیز هنوز به خوبی از آب درنیامده که البته مسأله ای تکنیکی است و شاید نباید به خاطرش به سازندگان سخت گرفت.
به هر حال بسیاری از جزئیاتی که در سایر انیمیشن های ایرانی رعایت نمی شود در اینجا رعایت شده و کلیت خوشایندی را برای چشم مخاطب فراهم کرده است. اما در انتها سوالی که ایجاد می شود این است که با توجه به تعداد محدود کاراکترها و لوکیشن، چرا این فیلمنامه به صورت فیلم زنده ساخته نشده و به عبارتی انیمیشن بودن آن چه کمکی به بیان قصه کرده است؟
"بروجرد"، پایتخت انیمیشن ایران، این روزها به استقبال رستم و سهراب رفته است. شروع ساخت انیمیشن رستم و سهراب توسط "برادران دالوند" به روش سه بعدی یا چند ضلعی که یکی از روش های قابل قبول مدلسازی در سطح جهان است؛ در "استدیو آریا صنعت تخیل" از سال 1387 آغاز شد. داریوش، کیانوش و فرزاد دالوند که انیمیشن سازی خود را در سال 1375 به صورت کسب و کار خانگی شروع کردند؛ به همراه حدود 100 هنرمند متخصص دیگر، داستان قهرمانان شاهنامه را در محیط های نرم افزاری همچون "مایا"، "مکس"، "فتوشاپ" ، "افتر افکت" و … اجرا کرده اند. به کارگیری تیم متخصص ، داستان حماسی و کاملا ایرانی رستم و سهراب و تکنیک مدلسازی آن که امروزه یکی از جذاب ترین تکنیک ها در سطح جهان است، توانسته با آثار انیمیشن پر قدرت دنیا رقابت کند. تکنیک حرفه ای و کارگردانی انیمیشن قطعا به استاندارد های جهانی نزدیک بوده است که شرکت های توزیع انیمیشن در جشنواره کن خواستار خرید امتیاز آن شده اند و همچنین "انیمیشن مگزین" یکی از نشریه های معروف در حوزه انیمیشن آن را با عنوان "حماسه پارسی" خطاب کرده است.
تولیدات انیمیشن در سالهای اخیر نشان داده است که ایران استعداد بالقوه ای در زمینه ساخت و اجرای حرفه ای تکنیک ها دارد که پیشرفت در این عرصه همت مضاعف هنرمندان و مسئولین فرهنگی را می طلبد.