در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
یکی از کاربردهای ظروف در گذشته، ثبت وقایع، رویدادها، جملات مختلف و تصاویر اشخاص بوده است. هنرمندان ظروف را چون الواح سنگی و یا صفحات کاغذ به کار می گرفتند تا آنچه تصور می کردند و یا آنچه در اطرافشان اتفاق می افتاد را روی آن بنگارند.
دراین مجموعه سعی شده است،که از ترکیب بندی، نگاره ها، پیکره ها و خط نقاشی اثری هنری خلق شود
این مجموعه که در جشنواره تجسمی فجر ۹۴به نمایش در آمده است، شامل ۴ظرف سرامیکی است که تصاویر انسانی الهام گرفته از نگاره ها و قسمتی از متون داستان های کهن ایرانی مانند کلیله و دمنه با خط نسخ، متناسب با فرم ظرف روی آن نقش بسته است. فرم موج مانندی که بر پس زمینه ی ظروف قرار دارد و بافتی که بعدا روی ان اضافه شده است متناسب با محل قرار گیری پیکره ها و نوشته ها، تصویری در حال حرکت از اثر به بیننده منتقل می کند.
این اثر با بازگشت به مفاهیم گذشته، قصد ارائه ای اثری نو را تا حدی محقق کرده است. مجموعه ای که صرفا یک اثر هنری نیست و می تواند کاملا کاربردی باشد. این نوع نگاه به ظروف، فراتر از کاربر ساده ی انها می تواند باعث نوآوری های زیادی در صنعت سرامیک و ظروف مصرفی شود و تزیینات موجود روی این ظروف را متحول کند.
آب و خاک از جمله موضاعاتی هستند که به دلیل اهمیتشان در ساختار خلقت بارها دستمایه خلق آثار هنری گشتهاند. از دیرباز در دستان هنرمندان سفالگر جان گرفتهاند تا به امروز که صفحه و بوم هنرمندان لندآرت هستند. گاه به عنوان نماد و گاه به عنوان بستر ارائه و گاه خود، اثر هنری می شوند.
گرچه در اسطورهها و باورهای تمدنهای مختلف، انسان و همه موجودات زنده از جنس آب وخاک(گل) بوده و خدایان آنها را از خاک آفریده است اما، بهرهگیری هنرمند از آب و خاک در آثارش در دوران معاصر، بیش از آنکه به معنای نمادین آن بپردازد به مسایل و مشکلات زیست محیطی آن اشاره میکند. امروزه مسئله کمبود آب از جمله بحران های مهمی است که هنرمندان را به واکنش برای خلق اثر وا داشته است. «آب را گل نکنیم شاید این آب روان...» از جمله آثار برگزیده در هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر است. مریم ظاهری در خلق این اثر مفهومی از آب و خاک مناطق کویری ایران بهره جسته است. او مسئله کمبود آب را با نمادپردازی عارفانه از این عناصر اربعه تلفیق و برداشت نویی از سیر و سلوک عارفانه به نمایش گذاشته است. ظاهری از یک حجم مثلث شکل چوبی دارای هفت طبقه ( هنرمند مدعی است تعداد طبقات اشاره به مراحل هفت گانه تزکیه و سلوک دارد.) و در هرطبقه از بطری های آب معدنی که محتوی مخلوطی از آب و خاک زمین های بایر ایران قرار دادهاست. در طبقه اول که قاعده مثلث است بطریها با درصد بسیار بالایی از خاک و مقدار اندکی آب پر شدهاند در طبقات بالایی هرچه به سمت بالا میرویم، سهم آب درون بطری بیشتر و خاک کمتری در ته بطری ته نشین شده، تا طبقه هفتم که آب تقریبا به خلوص رسیدهاست. بطریها در این اثر به عنوان کالبد انسانی در نظر گرفته شده اند و نقشی که در گل آلود کردن آب و سرشت پاک و خالص خود دارند. در برداشتی دیگر این حجم مثلثی را میتوان به چرخه آب در فضایی میان آسمان و زمین نسبت داد که چرخه ای ثابت است، آبی که از سطح زمین تبخیر و بالا میرود و دوباره به آن برمی گردد. آنچه که اهمیت دارد مقدار و کیفیت آبی است که وجود دارد که در اثر استفاده بی رویه و مصرف نادرست مقدار آن در چرخه کم و کمتر میشود. خوانش اثر از بالا به پایین نیز به وضعیت ابتدایی و نهایی کره زمین اشاره دارد، از زمانی که تمام سطح کره زمین آب بود تا به امروز که بیشتر سطح زمین را خاک تشکیل میدهد.
«برای باران» مرثیهای است برای حیات، دستهای نیازی است که برای خواهش باران گود شدهاست. اثر حجمی برای باران از مریم محمدعلیپور از آثار برگزیده در هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر است. هنرمند در این اثر به کمبود آبهای زیرزمینی و ذخایر آبی در کره زمین میپردازد . محمدعلیپور روی یک مکعب مستطیل سفید ۲۵ عدد سفالهای کاسه مانند که کف مسطحی ندارند را در ردیفهای منظم پنجتایی چیده است. شکل منظم مربع نماد زمین محسوب می شود وسفالها بیانگر سفرههای زیرزمینی آب هستند. سطح ناصاف کف سفالها موجب شده تا این ظرفهای مخروطی هرکدام از یک طرف روی صفحه قرار بگیرند و نظم خشک فضای مربعی دقیق چیده شده را به هم بریزند همانطور که کمبود منابع آب میتواند نظام حیات را در کره خاکی به هم بریزد. از سویی حالت قرارگیری این کاسههای سفالی، طلب و خواهش و حسی از پریشانی را به مخاطب القا میکند. هنرمند از یک هنر سنتی برای معظل کمبود آب مسئله ودغدغه روز، بهره برده است. او داخل برخی سفالها را با تکنیک لعاب پوشانده است. رنگ آبی درخشان لعاب ها یادآور آب است و همچون نگین با ارزشی روی رنگ خاکی سفال جلوه میکند. آب این گوهر حیات که این روزها با هشدار جدی کمبود آن مواجه هستیم به عنوان یکی از مسائل مهم روز و آینده بشر دستمایه خلق آثار هنری زیادی شده است از جمله تعدادی که دراین نمایشگاه نیز به نمایش درآمده است. و این موجب خرسندی است که نگاه حساس و دغدغهمند هنرمندان جوان به این قبیل معظلات زیست محیطی به شکل جدی در آثارشان بروزیافته و در چندین اثر برگزیده در نمایشگاه به شکلهای مختلف ارائه شده است.
این روزها فضای فرهنگی هنری کشور به واسطه ی برگزاری جشنواره های فجر جان تازه ای گرفته. هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر نیز در موزه صبا در حال برگزاری است. هنرمندان رشته های مختلف تجسمی مانند نقاشی، مجسمه سازی، اینستالیشن و چیدمان، گرافیک و عکاسی به رقابت برای دستیابی به سیمرغ پرداخته اند. رویکرد کلی جشنواره امسال با تغییر صد و هشتاد درجه ای با موضوع، تکنیک و شیوه ارائه اثر، آزاد اعلام شد که این تغییر رویکرد تاثیری بر حضور هنرمندان عکاس در این جشنواره نگذاشت. بزرگترین جشنواره هنری کشور هرسال از حضور عکاسان برجسته خالی است و هرسال تنها فرصتی است برای دیدن هنرمندان گمنام و جوان. در نمایشگاه بی هیچ تفکیک و منطقی آثار مختلف هنرمندان حوزه های مختلف را کنار هم چیده اند. از آثارپیشکسوتان عکاسی تنها دو اثر از مرحوم بهمن جلالی در فضایی نامناسب و کوچک تحت شعاع پرده نمایش یک انیمیشن در حال پخش به نمایش گذاشته شده. برخی کارها معرفی نامه ندارند و برای دیدن همان تعداد کم آثار عکاسی باید تمام طبقات را زیر و رو کرد. اتفاق عجیب تر از حضور آثار پیشکسوتان، اختصاص دیوارهای یکی از سالن ها به آثار تینا مودوتی عکاس ایتالیایی الاصل و عکاس انقلاب مکزیک است. علت انتخاب آثار مودوتی در این نمایشگاه اگر به دلیل آنست که او نیز عکاس انقلاب است، عکس های مربوط به آن دوره به نمایش گذاشته نشده بودند و جای عکس های گلستان، جلالی، کاوه و... از انقلاب اسلامی خالی بود. آنچه که بیشترمخاطب حرفه ای را آزار می دهد معیار انتخاب آثاری است که از هنرمندان جوان بر دیوار گالری است. آثاری که نه در آن ها نگاه نویی دیده می شود و نه بیانیه ی هنرمند به کمک اثر می آید. سیاه و سپید عبدیانی، معماری و زن اثر مریم فطورچیان با تکنیک تلفیق از طریق فوتوشاپ ساده ترین و پیش پا افتاده ترین تکنیک و راه ممکن برای رسیدن به معنا بدون ظرافت های خلق هنرمندانه است. در توضیح عکس عرفان غیاثی نوشته شده من از دوربین دیجیتال برای مطالعه طبیعت و نگاه کردن به اطرافم بهره می برم! و یا در کنارعکس سکه ها از پیمان عصمتی آمده: این عکس تفسیری است از فرود آمدن سکه های پول به ته جیب! و البته پیام ضمنی با خود به همراه دارد! و صد البته پیام ضمنی این آثار در مقایسه با عکاسی معاصر ایران و جهان کاملا آشکار می شود.
چنانچه امسال بخش عکاسی در جشنواره نداشتیم قطعا بهتر از حضوری اینچنینی بود. امسال به جای عدم حضورش برحضورش اندوه و صد افسوس... .
درست هفت سال از برگزاری نخستین جشنواره تجسمی فجر می گذرد. آن روزها در اساس نامه این جشنواره مواردی به عنوان اهداف اساسی ذکر شدند، ازجمله ارتقای هنر ایرانی و اسلامی، نمایش دستاوردهای تازه هنرمندان داخلی و خارجی، کشف استعدادهای هنری و توجه خاص به هنر متعهد و انقلابی. این روزها اما با قدم زدن در راهروهای گالری صبا فاصله عمیقی میان هفت سال پیش و امروز این جشنواره مشاهده می شود. هر چند وجود چند بخش جنبی در کنار بخش اصلی کمی از این فاصله خواهد کاست.
در مطلب دیگری به وضعیت آثار نمایش داده شده در بخش نقاشی اشاراتی شد. در نتیجه از آن گذر کرده و به بخش گرافیک، تصویرسازی وکاریکاتور خواهیم پرداخت.
با توجه به بی نظمی ها و تغییرات ناگهانی که در روند برگزاری جشنواره تجسمی فجر رخ داد، نهایتا بر خلاف گذشته بخش گرافیک صرفا به نمایش آثاری از شانزده طراح ایرانی پرداخت؛ شانزده نفری که به گفته برگزار کنندگان، سرآمدان این رشته محسوب می شوند؛ در حالی که جای خالی هنرمندان نام آشنایی در میان آنها حس می شود، به ویژه آنکه خبری از جوان تر های این عرصه نیست.
بخش تصویرسازی نیز به نمایش آثار تصویرسازانی پرداخت که تا پیش از سال نود فعالیت کرده اند. گذشته از تنوع و نوع نمایش آثار، کیفیت بعضی از آنها کافی و مناسب به نظر نمی رسیدند. به طور کلی وسعت فضای نمایش این بخش کافی نبوده و همین امر منجر به فشرده شدن آثار و نمایش نامناسب آنها شده بود. در بخش کاریکاتور نیز با آثار نسبتا متنوعی روبه رو بودیم که در کمال تعجب نام هنرمندان در کنار آثار نصب نشده بودند. حضور ناهماهنگ آثار مجسمه سازی نیز در مکان نمایش این آثار بیش از پیش به از هم گسیختگی فضا دامن زده بود.
در هر حال اگر امسال را آغاز روند جدید در تاریخ این جشنواره بدانیم، به نظر می رسد اساسا با فلسفه پیدایش آن مغایر است، با یک شروع نامناسب و بی نظم روبه رو هستیم که هر بخش ساز خود را می زند. در واقع برگزارکنندگان نمایشگاه امسال را نمایه ای از چندین سال هنر ایران معرفی می کنند، در حالی که نتیجه حاصل شده منجر به رسیدن به این هدف نمی شود.
طی یک وب گردی با پوستری برخوردم که به نظرم بسیار آشنا آمد. این پوستر به عنوان برگزیده دوم جشنواره تجسمی فجر دوره سوم معرفی شده بود. اما نام هنرمند را تا به حال نشنیده بودم. با کمی تامل بالاخره علت این آشنایی برایم روشن شد. پوستر دومین برگزیده یعنی آقای رمضان علی زابلی در اصل دستکاری شده پوستر معروفی از طراحی نام آشنا، آرماندو میلانی است.