اگرچه یکی از وظایف مدیران شهری ایجاد ضوابط برای طراحی نما در بافت های تاریخی است، اما وجود چنین ضوابطی و پایبندی به آن ها در بافت های تاریخی ما مشاهده نمی شود. در شرایط فعلی که ضوابطی الزام آور برای طراحان وجود ندارد، شاید بتوان گفت تنها تعهدات اخلاقی آن ها می تواند ملاحظاتی را برای طراحی در بافت تاریخی ایجاد کند. خانۀ بیدآباد جزء معدود خانه هایی است که چنین ضوابطی را قائل بوده و رفتاری متفاوت با سایر ساختمان های امروزی از خود نشان داده است و با رعایت سادگی در طرح، دقت در انتخاب مصالح، طرز جانمایی بازشوها و رعایت ابعاد آن ها، به خوبی توانسته با بافت خود همخوانی پیدا کند.
معماران این بنا، احسان حسینی و الهام گرامی زاده، توانستند با این طرح جایزۀ رتبۀ دوم مسکونی جایزۀ معمار را از آن خود کنند. آن ها ایدۀ دیگری نیز به کار گرفته اند که نباید از آن چشم پوشی کرد، با ایجاد اغراق د انتخاب رنگ آجری برای مشخص کردن مکان راه پله و قرار دادن آن در زمینه ای متضاد، جلوه خاصی به بنا در بافت داده اند. این ساختمان ضمن اینکه در مواجهه با بافت، رفتار هماهنگی داشته، اما جلوه ای متفاوت نیز دارد که حاکی از تفاوت آن با بناهای پیرامونی است. این تضاد همچنان که به مخاطب نو بودن و اختلاف زمانۀ بنا با بافت را نشان می دهد، سبب درک هماهنگی به وجود آمده نیز خواهد شد. اگر این تضاد در بنا وجود نداشت و بنا کاملا با سبک و سیاق بناهای گذشته نماسازی می شد، چنین فهمی برای مخاطب به آسانی پیدید نمی آمد و به دنبال آن درک نحوۀ تعامل آن با بافت تاریخی هم مقدور نبود.
از طرف دیگر جانمایی های نامناسبی از بازشوها در نما دیده می شود که گویی این بازشوها به نما الصاق شده و تناسبی با ترکیب اجزای نما ندارند، اما جانمایی این بازشوها از آنجا که از کلیت طرح و ویژگی پلکان دوار آن تبعیت می کنند، قابل دفاع هستند؛ اگر چه می توانستند با رعایت ظرایفی دلچسب تر به نما متصل شوند.