آرامگاه مکانیست که به زائران اختصاص دارد و باید امکاناتی را برای زیارت آنها فراهم کند و در عین حال به حفظ جایگاه و شأن فرد مدفون نیز توجه کند. به دلیل سابقۀ تاریخی ما در ساخت آرامگاه، عرفی در نظر مردم به وجود آمده که پا گذاشتن عقبتر و یا فراتر از این عرف باید با رعایت ملاحظات بسیاری صورت بگیرد. اما در سنت رایج در ساخت آرامگاهها نکتهای قابل تأمل است؛ و آن این که، بسیاری از آرامگاههای معصومین به دست حاکمان وقت ساخته شدهاند؛ لذا در الگو گرفتن از سیاق آنها باید دقت کافی را به خرج داد.
به عنوان مثال در سیاق مرسوم در آرامگاه های معصومین، اگر بگوییم که صرف سرمایههای زیاد و هنرنماییهای بیبدیل، برای احترام گذاشتن و یا ادای دین به آن مقام بزرگ است، مرتکب اشتباه شدهایم؛ چون دقیقا همین بزرگان در تمام زندگیشان سیرهای عکس این نقل داشتهاند و بزرگی و تکریم را در ارزشهای دیگری جستجو میکردند. اگر بخواهیم بگویم به عکس، در جهت تکریم زائران و ایجاد محیطی برای تلطیف روح آنهاست، باز هم دچار اشتباه شدهایم؛ چرا که این رسالت عمومی معماری در همه بناهاست؛ همانطور که در بسیاری از امامزادهها و آرامگاههای بزرگان نیز میتوان سادگی و رعایت لطافت روح انسانی را همزمان مشاهده کرد. اگر هم بگوییم بنا به اقتضائات زمان لازم بوده این بناها قدرت و عظمت حکومت اسلامی را نشان دهند، جای تعجب و تأسف دارد چرا که با چنین بیتدبیریهایی محل قدرت نمایی و عظمت را اشتباه گرفتهایم و این گونه مزاج پیروان و مردم را هم نسبت به حکومت وقت دگرگون و خراب ساختهایم؛ چرا که در هر زمانهای گروهی از مردم در طبقات ضعیف جامعه زندگی میکنند و ساختن چنین بناهایی به نوعی عدم رعایت حال چنین گروه هاییست، درحالیکه در سیرۀ بزرگان همواره رعایت حال ضعیفان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
امسال در سالگرد رحلت امام، ما شاهد تحولات اساسی و ناگهانی در مرقد شریف ایشان بودیم؛ این گونه که بنایی نیمه ساخت، که با تمام نواقصش می توانست انسان را به آغوش ضریح پناه دهد و همه توجهات را به عنصر مرکزی که آن هم از سادگی قابل توجهی برخوردار بود، معطوف کند، یک دفعه تبدیل به بنایی شد که برای ما بسیار بیگانه است و ضریح در میان آن از همه چیز غریبتر مینماید. نه از نظر معماری میتوان با این بنا ارتباط برقرار کرد و نه از نظر معنوی و نه از نظر رابطهای که با فرد بزرگ مدفون در خود دارد. بنای قبلی را میتوانستیم در ارتباط با مزار شهدایی که در فاصله کمی با این مرقد قرار دارد درک کنیم، چرا که همان صفا و صمیمیت در آن جاری بود. اما امروز، آیا میتوان گفت که اینجا مرقد رهبری است که پیکر پاک بسیاری از جان برکفان او در همین نزدیکی مدفون است؟! حتی دیگر هیچ اثری از حرکت عظیم و انقلابی مردم در این بنا دیده نمیشود. این بنا هیچ شباهتی به مردمی که با امام پیمان بستند ندارد، همان مردمی که امام آنها را ولی نعمت خود میدانست و در روز تدفین امام آنچنان پرشور عظیمترین اجتماع مردمی در این قرن را به تصویر کشیدند.
بسیار باید اندیشید که هزینه و زمانی که برای ساخت این بنا صرف شده، برای زنده نگه داشتن چه آرمانی بوده؟ چرا در مخالفت با سادگی سابقش شکل گرفته؟ و آینده امام و حرکتش را چگونه معرفی خواهد کرد؟