چیستی معیارهای ارزشگذاری آثار، عامل مهمی در پیدایش جریانهای هنریست؛ از این رو بررسی عوامل موثر بر معیارهای انتخاب آثار برتر ضروری است. شاید نخستین مانع در مسیر دستیابی به معیارهای صحیح، نداشتن شناخت کافی دربارۀ آنها یا روشن نبودن اصطلاحاتی است که در تعریف زیبایی نقش دارند. دو اصطلاح کاربردی و مهم در این زمینه، زیبایی فرم و محتوا یا به بیان دیگر زیبایی محسوس و معقول است. با توجه به این دو اصطلاح، برخی ادراک زیبایی را منحصر به جنبههای محسوس میدانند و برخی دیگر، علاوه بر جنبههای محسوس، جنبههای محتوایی و معقول را نیز برمیشمارند. زیبایی محسوس را با عناوین اسلوب و روشها، مبانی سواد بصری و... میتوان معرفی کرد؛ زیبایی معقول نیز مربوط به مفاهیم کلی و اندیشههایی است که در اثر نمود مییابد، لذا اگرچه زیبایی بهصورت توازن، تناسب، ترکیب بندی و... در آثار هنری ظاهر شده است؛ نمیتوان به این نظم ظاهری اکتفا کرد.
علامه محمدتقی جعفری در کتاب «زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام» در مقایسۀ ویژگیهای زیبایی از دو جنبۀ محسوس و معقول و برای فهم بیشتر مطلب مثالی را مطرح میکنند؛ به بیان ایشان، اگر زیبایی تنها بر پایۀ حواس درک شود، بر اثر تکرار مشاهده، زیبایی خود را درنظر ما از دست میدهد. درحالیکه جنبههای دیگری از زیبایی چون به واسطۀ عقل درک میشوند، همواره زیبایی خود را نزد ما حفظ خواهند کرد. توجه به این نکته از جانب ایشان مهم است که حتی اگر ادراک زیبایی معقول در یک حال باقی بماند و کمال تدریجی نداشته باشد، باز هم اثر آن از زیبایی محسوس ماندگارتر است.
تفاوت دیگری که ایشان برای این دو جنبه برمیشمارند، در عامل برانگیختن ادراک زیبایی است؛ به طوریکه، در دریافت زیبایی محسوس، اشکال و رنگها و روابط میان آنها در ادراک زیبایی نقش دارند و در دریافت زیبایی معقول، شناخت مفاهیم همراه با باور و عقیده به حقیقی بودن زیبایی در آفرینش، دخیل است. «اگر در بهوجودآمدن زیبایی معقول زیبایی محسوس دخالت نماید، مانند یک اثر هنری زیبا و سازنده، این دخالت مانند رمز و علامت بودن زیبایی محسوس به زیبایی معقول است؛ مانند تأثیر سنگی است که به حوض انداخته شود و آب آن حوض را به تموج درآورد، درصورتیکه هیچ سنخیتی میان سنگ و آب وجود ندارد.»
اهمیت توجه به هر دو جنبه در این است که، با بسنده کردن به جنبههای محسوس زیبایی، دریافتهای ناقص و متناقضی از زیبایی پدید میآید؛ تا جایی که باید دانست زیبایی محسوس در مقابل زیبایی معقول، تنها نقش تلنگری کوچک را در ادراک انسان دارد. درحالیکه توسعۀ ادراک انسان در زیبایی برمبنای توجه به جنبههای معقول، راه یافتن به جنبههای متعالیتر را برای انسان هموار میکند.
با نگاهی به آثار خلق شده با زبانهای تصویری مشابه، مانند رویکردهای که مخالف بازنمایی واقعیات هستند، میتوان تأثیر جنبههای معقول یا محتوا را بر شکل گیری آثار ملاحظه کرد. همانگونه که در این آثار متعلق به هنر اسلامی و هنر انتزاعی غرب، مشاهده میشود، مفاهیم ذهنی حاکم بر اندیشۀ خالقان اثر، سبب بروز ویژگیهایى متفاوت در آنها شده است.