نام محمد باقر مفیدیکیا با نام لکه، اولین ساخته این کارگردان جوان کشورمان عجین شده است. «لکه» فیلم کوتاه خوش ساختی است در ارتباط با فتنه ۸۸، که باعث شد این کارگردان جوان خیلی زود با نمایش توانمندی های خود در دل جبهه انقلاب جای باز کرده و مورد توجه قرار گیرد.
نماآهنگ انقلابی «ایستادهایم»، از دیگر آثار مفیدیکیا است، که با اجرایی خوب در کنار برج آزادی، توجه مردم و منتقدان را به خود جلب کرد. همین امر سبب شد تا باشگاه فیلم سوره حوزه هنری، دنبالهی این نماآهنگ را در خلیج فارس کلید بزند.
هر چند انتظار میرفت «ایستادهایم ۲» با نام کامل «ایستادهایم؛ تاآخرین قطره خون» خیلی زودتر از اینها آماده گردد، اما حجم جلوههای ویژه سبب شد تا این اثر بعد از دو سال به نمایش درآید. این نماآهنگ اگر چه به لحاظ بصری دارای جذابیتهایی است اما در اجرا فاقد ویژگیهای تکنیکال است و نتوانسته توقعات را برآورده سازد. با این حال چیزی که بیش از اینها خودنمایی می کند، وجوه ملی گرایانه اثر است، به طوری که کمتر تصاویر یا نمادهای مذهبی در آن به چشم میآید. شاید بارزترین نماد مذهبی، گنبد مسجد است که بر سر آن پرچم ایران نصب میگردد و پس از تخریب گنبد، این پرچم است که حفظ میشود. حتی این نماآهنگ حماسی در شعر خود نیز فاقد وجوه مذهبی است و موکداً بر بُعد ایرانی و اسطورهای اثر میپردازد، به طوریکه پرچم ایران را به درفش کاویانی تشبیه میکند.
این قدرتنمایی پرچم ایران مخاطب را به یاد آثار هالیوودی میاندازد، آنجا که بر سر هر خانهای پرچم آمریکا به چشم میخورد. جالب است که در این جا، چوبهایی که پرچم ایران بر سر آنها سوار است به نوعی نماد عصای حضرت موسی به حساب می آیند، به طوریکه آبهای خلیج فارس همچون دیواری به هوا برمیخیزند و بر سر ناوهای آمریکایی خراب میشوند. هر چند توجه به وجه نمادین اثر از نکات مثبت این کار است اما از آنجا که اوج داستان با حرکت موثری از سوی مردم - در غیاب نیروهای دفاعی کشور- همراه نمیشود و همه شخصیتها منفعلانه ایستادهاند، نقطه قوت کار به ضد خودش عمل میکند و به وجه منفی اثر تبدیل میشود. نمادپردازی همچون یک تیغ دو لبه است که اگر همه وجوه آن از پیش در نظر گرفته نشود، آنگاه ممکن است با خوانشهای متفاوتی از سوی مخاطبان رو به رو شود و نتیجهای معکوس بدهد.
با این همه چرا هنرمندان جبهه انقلاب که در ابتدا توجه ویژهای به موضوعات مذهبی داشتند و پس از چندی مضامین ملی را نیز به رسمیت شناختند و موضوعات ملی ـ مذهبی را دستمایه ساخت آثار خود قرار دادند، حالا دغدغههای ملی خود را جایگزین مضامین مذهبی کردهاند؟ این نگاه آنچنان اشاعه یافته که به نظر میآید در جهت تقویت انگیزههای مذهبی نوعی کمتوجهی به مذهب صورت گرفته است. با این که هنرمندان این جبهه خود معتقد و پای بند به مقدسات دینی هستند پس چرا نمیتوانند در آثار مهمی و اثرگذاری هم چون «ایستادهایم ۲» توازن میان ملیگرایی و مذهبگرایی را برقرار سازند؟ این مسئله ما را با این پرسش اساسی مواجه میسازد که اگر کشور مجدداً در وضعیت دفاعی قرار گیرد - همچنان که در این نماآهنگ به آن اشاره میشود - آیا ما به انگیزههای ملی بیش از انگیزههای مذهبی نیازمند خواهیم بود؟ این زنگ خطری جدی برای چشم انداز هنر انقلاب به حساب میآید و حوزه هنری باید در قبال چنین موضعی پاسخ گو باشد.