تصور کنید اشکال سنتی قالیچههای عشایری قد بکشند و سر به فلک بگذارند، مسلماً آن وقت دیگر مفهوم پیشین خود را ندارند و باید تعبیر جدیدی از آن ها ارائه داد. بابک گلکار این تصور را به حیطه هنرهای تجسمی آورده و به آن عینیت بخشیده است. «مذاکره فضایی برای امکان هم زیستی» نام کامل این سری از آثار او است که با توجه به شباهت های معماری مدرن غرب و دستبافته های عشایری خاورمیانه، به ویژه ایران، شکل گرفته است.
در این آثار با قالیچه هایی خوش رنگ و لعاب مواجهیم که در پایین قرار دارند و از دل طرح و نقششان ساختمانهای سفیدی قد کشیده اند. برج هایی که هر چه صعود میکنند از هویت شرقیشان کاسته و کم کم شبیه آسمان خراش های نیویورکی می شوند. دست بافته شرقی و برج سفید، هرچند مجموعاً یک اثر را ساخته اند اما نتوانسته اند به هویتی مستقل برسند و فرش ایرانی در پایین و برج سفید در بالا، هر کدام مفهوم جداگانهای را به ذهن مخاطب متبادر میکنند.
هرچند میتوان فرش را به معنای ریشه های برج در نظر گرفت. اما این پایین بودن بیشتر حس عقب ماندگی و ماندن در گذشته را دارد، گویی ما هنوز در خواب و خیال تمدن ۲۵۰۰ سالهمان اسیر مانده ایم و به جای ورود به دنیای جدید در گذشتهها سیر میکنیم، اما غرب با سود جستن از داشتههای ما خودش را بالا و بالاتر کشیده است.
موضوعات تحقیقاتی گلکار غالبا برگرفته از تجزیه و تحلیل شرایط فضای ارتباطی معاصر است، که بر اغلب انسانها مسلط شده است. این هنرمند ایرانی متولد برکلی و بزرگ شده تهران است و هم اکنون نیز ساکن ونکوور کانادا میباشد. البته با این همه دوری، سال گذشته در تهران نمایشگاهی از چیدمان آثار او به نام «کارگل» در گالری آب انبار به نمایش در آمد و مورد توجه علاقهمندان قرار گرفت.