در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
دلیرستان اثری است که در خیابان ولیعصر، زیر پل همت قرار گرفته و طراح و مجری این اثر، محمود شعیبی و رسول ملاعباسی هستند. دلیرستان نیز به صورت نقش برجسته و با بتون و برای مخاطب پیاده و سواره کار شده است. تصاویر این اثر، استعاره هایی از اساطیر ایران مانند آرش کمانگیر، رستم، سهراب، کاوه ی آهنگر و... به صورت فیگوراتیو است و نمایش دلیری هایی است که در طول تاریخ ایران اتفاق افتاده است.
نمونه دیگر از نمکیتهای شهری مجموعه مبلمان میدان منیریه است که از نظر طراحی و بررسیهای فرم و فضا نسبت به نمونه قبلی بهتر عمل کرده است. طراحی کل مجموعه شامل کف پوشها، موانع مشخصکننده محدوده رفتوآمد عابرین، سطل زباله و نیمکتها به عنوان یک مجموعه واحد دیده شدهاند. استفاده از مواد یکسان، خطوط شکسته و ریتم تکرار در طراحیها نمایان کننده این رویکرد است. اما آنچه در اینجا مورد توجه قرار میگیرد روح طراحی بر مجموعه است که آن را محیطی خشک، صنعتی و کمک به تقویت شلوغی حاکم بر میدان منیریه کرده است. شاید طراحی ساده و استفاده از فرمهایی نرم تر در راستای ارائه فضایی مهربانانهتر میتوانست رویکرد بهتری در طراحی باشد.
امسال نیز سازمان زیباسازی شهرداری تهران به مناسبت هفته دفاع مقدس، برنامههای متفاوت و متعددی را تدارک دید، که سومین سمپوزیوم مجسمهسازی شهدا تنها یکی از این ویژه برنامهها به حساب میآمد. سومین دوره این سمپوزیوم هرچند تأخیری چهار ساله داشت اما برای نخسین بار بود که به صورت رقابتی برگزار گردید.
شورای سیاستگذاری این دوره با توجه به خط مش خود ۱۵ مجسمه ساز را از میان هنرمندان معتبر این عرصه انتخاب نمود تا همهی ظرفیتهای موجود را برای بیان اهداف دفاع مقدس به کار گیرد. این هنرمندان به مدت یک هفته در باغ موزه دفاع مقدس گرد هم آمدند و به آماده سازی سردیسهای شهدا پرداختند و در این بین تجربیاتشان را نیز با هم به اشتراک گذاشتند.
علی حاجی مرادی (سردار شهید علی هاشمی)، مهدی رنگچی( شهید محمد ولی سپهبد قرنی)، سجاد سلمان روغنی (شهید جواد فکوری)، حمید رضا صادق زاده (شهید مصطفی احمدی روشن)، هادی عرب نرمی (شهید مجید شهریاری)، حسین علی عسگری (شهید حسن تهرانی مقدم)، بیژن غنچه پور (شهید ولی فلاحی)، رضا قرهباغی (شهید محمد بروجردی)، نادر قشقایی (شهید علی زارع نعمتی)، میثم کریم پور احمدی (شهید مسعود علیمحمدی)، ملک دادیار گروسیان (شهید مهدی زین الدین)، قدرت الله معماریان اصفهانی (شهید موسی نامجو)، نگار نادری پور (شهید سردار داوود کریمی)، جعفر نجیبی (شهید احمد کاظمی) و علی وزیری کنگ زیتون (شهید عباس دوران) ۱۵هنرمند مدعو این دوره بودند.
شبیه سازی مناسب، لزوم توجه به شخصیت پردازی، در نظر گرفتن ویژگیهای هنری، خلاقیت و توجه به رویکردهای جدید از جمله معیارهای اصلی این دوره از سمپوزیوم مجسمهسازی شهدا بود که هیأت داوران متشکل از ناهید سالیانی، مرتضی نعمت اللهی و ایرج محمدی، بر این اساس آثار نگار نادریپور، سجاد سلمان روغنی و علی وزیری را به عنوان سه اثر نخست برگزیدند و در ۲۹ شهریور ماه طی مراسم اختتامیه از آنان تقدیر به عمل آوردند.
فیلم محمد رسول الله از آن اتفاقاتی است که به نظر میرسد در تاریخ این کشور و به خصوص سینمای جهان اسلام ماندگار خواهد شد. پروژهای که سوای هزینهی چند ده میلیاردیش، به دلیل نیاز دنیا به شناختن این مهمترین انسان تاریخ و از طرفی علاقهی وافر مردم ایران به پیامبرشان، برای همه مهم و حائز اهمیت است. از چند هفته پیش از موعد اکران فیلم، شهرداری تهران دست به کار شده و تبلیغات این فیلم را به شیوهای کمی متفاوت و خاص انجام داده است. بیلبوردهای شهری و استندهای پیرامون میادین مهم شهر با تصاویری از صحنههای فیلم پوشیده شدهاند. تصاویر زیبای محمد فوقانی از صحنههای مهم فیلم و به خصوص لوکیشن پرکار آن، قابهایی اندک از فیلمی چند ساعته را به چشم رهگذران میرساند تا آنها را برای دیدن کل فیلم به سینماها بکشاند.
این تبلیغات بدون هیچگونه نوشتهای و منحصرا با تصاویر فیلم انجام میشود. بیلبوردها سعی دارند در سکوتی خاضعانه با نمایش تصاویری غالبا احساسگرا، درون مخاطب را با خود همراه کنند. نوشتههایی که معمولا برای معرفی دستاندرکاران هر محصول سینمایی آورده میشد، به درخواست کادر فیلم، از تصاویر حذف شده تا آوردن نامی، نمای تصاویر را خراب نکند. برای چند هفته، تهران تابلوهایی زیبا از زندهگی زیباترین انسان تاریخ را به دیوارهایش آویزان کرده است.
چند روزی ندیدن تبلیغات تجاری در شهر تهران حال و هوای خاصی دارد؛ تبلیغات خسته کننده ای که ده روزی است جای خود را متواضعانه به آثار هنری داده اند تا شهرمان به نگارخانه ای بزرگ بدل شود. نگارخانه ای که عبور از خیابان های تهران را به ورق زدن تاریخ هنر بدل کرده است. پرتره کمال الملک، طبیعت بی جان پل سزان، چینی خانه کاخ عالی قاپو در کنار مجسمه های ژازه طباطبایی و فرش تبریز تنها یک سطر از این تاریخ هنر هستند. هرچند که این همه تنوع در شاخه و سبک آثار هنری کمی آشفته به نظر می رسد و سیر منطقی به مخاطب عام نمی دهد با این حال حضور ۷۰۰ اثر هنری به جای ۱۵۰۰ بیلبورد تجاری اتفاق میمونی است که حضور آن را باید مرهون تلاش شهرداری تهران دانست.
به نظر می رسد در اجرای این ایده برنامه ریزی دقیق و مطالعه کافی صورت نگرفته. نمونه اش هم وجود ایرادات دم دستی است؛ ضعف چیدمان و به عبارتی گرافیک تابلوها، جایگیری نامناسب، ریز بودن و ناقص بودن شناسنامه آثار و کیفیت نامناسب چاپ بنرها از جمله ی این مشکلات و ایرادات است که از بدیهی ترین شرایط ارائه ی هر اثر هنری ای محسوب می شود. عدم دقت در انتخاب هنرمندان نیز جای گله دارد. چرا که جای عده ای خالی و حضور برخی تعجب برانگیز است.
حضور این آثار چند روزی حال و هوای تهران را بهتر کرده است و شاید هم مردم را به هنر و فرهنگ علاقه مندتر، با این وجود برای بیشتر آشنا کردن مردم با مقوله هنر و ترغیب ایشان به موزه ها و مراکز هنری اقدامات زیر ساختی و بیشتری نیاز است که امیداوریم سر این رشته رها نشود وچنین اقداماتی تا حصول به نتیجه ی قابل تأمل ادامه یابد.