«زمان، زمان مرمر و چوب و گِل و سفال نیست. زمان، زمان حجر نیست. زمان ما، زمان حرکت بُرادۀ آهن است و فلزات که در خون ما جریان دارند. این طبیعی است که من از این مواد استفاده میکنم تا حرف این مواد را گویا باشم و این بهترین راه است که فلز سرد بتواند گویای گرمترین سخنها باشد. این هنر است که بتوان با این سردی، گرمترین و تازهترین حرفها را بیان کرد».
جملات بالا بخشی از سخنان ژازه طباطبایی یا به مانند امضای خودش «ژازه تباتباای»، در مورد فیگورهای خلاقانه و مجسمههای فلزیاش بود. او را به شاعر زبالهها میشناختند، چرا که پیچها، مُهرهها، آهن آلات دور ریختنی و... به عنوان مادۀ اصلی مجسمهها، در دستان ژازه به نرمی گِل شکل میگرفتند و آثاری منحصر بهفرد با درون مایهای اساطیری و ایرانی خلق میگشتند.
درکنار نگاه مدرن، که بخشی از آن به واسطهی تحصیلات و سفرهای او به اروپا شکل گرفته، فرهنگ اصیل ایرانی و عامۀ مردم همواره مورد توجه او بودهاند، به طوریکه او با استفاده از عناصر و مواد فلزی دنیای مدرن و عصر تکنولوژی به بیان مفاهیمی باستانی و کهن میپرداخت.
ژازه تباتبایی هرچند یکی از مهمترین و موثرترین مجسمهسازان هنر مدرن ایران به شمار میآید، اما در کنار مجسمه به نقاشی نیز اشتغال داشت. او در نقاشی نیز با اشاره به نمادهای ملی و عامیانه، آثاری را آفرید که سبک او را به هنر سقاخانهای نزدیک کرد. از این رو ژازه و تنی چند از نقاشان معاصر ایران را به عنوان پیشگامان مکتب سقاخانه در ایران میشناسند.
گفتنیاست گالری شهریور به همت تعدادی از مجموعهداران و دوستان نزدیک او از جمله خسرو سینایی، ۲۵ مجسمه و ۱۰ تابلوی نقاشی از این هنرمند فقید را در قالب نمایشگاهی -از پنجمآذر ماه تا سوم دی ماه- در معرض دید هنرمندان و دوستداران این عرصه، قرار داده است.