در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
هشتمین جشنوارهی هنرهای تجسمی فجر با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید. با وجود اینکه نمیتوان دستاوردهای هنری این جشنواره را که بزرگترین رویداد هنرهای تجسمی در ایران است، نادیده گرفت، ولی انتظار میرفت، پس از هشت دوره برگزاری، پربارتر و اثرگذارتر باشد و بتواند افراد عادی جامعه را نیز تا حدی جذب خود کند. نمایش آثار منتخب جشنواره، در موسسه فرهنگی و هنری صبا، این فرصت را به متولیان جشنواره داد تا بهجز نگارگری و خوشنویسی (که در بخش «فجر و هنر ملی» در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد) تمامی آثار را در یک مکان، به نمایش درآورند که از ویژگیهای مثبت جشنواره امسال بود. بااینوجود، مشکلی که در نمایشگاه امسال بهوضوح به چشم میخورد عدم قرارگیری قاعدهمند آثار بود. اولین پیشفرض هر نمایشگاه آثارتجسمی، چیدمان منطقی، هنرمندانه و زیبای آثار هنری است بهگونهای که مخاطبان را بهخوبی راهنمایی کند و باعث آرامش آنها در فضای نمایشگاه شود. در نمایشگاه امسال تنها چیزی که دیده نمیشد نظم مفهومی و بصری آثار بود. شاید تنها منطق موجود، تناسب ابعاد آثار با فضای انتخابشده بود. ولی درنهایت نه آثار شاخههای مختلف هنری، از هم قابلتفکیک بودند و نه موضوعبندی خاصی از کلیت نمایشگاه درک میشد؛ بخصوص اینکه شناسنامهی آثار نیز ناقص و بدون درج اطلاعات دقیق اثر بود.
مشکل دیگر نمایشگاه امسال خالی بودن آن از دغدغههای امروز ایران و جهان بود. همان مضامین تکراری و همیشگی در آثار هنری وجود داشت و کمتر، مضامین انسانی و اخلاقی دیده میشد. البته دراینبین تعدادی از آثار هنری که به معضلات زیستمحیطی و مشکلات اقتصادی پرداخته بودند را میتوان مستثنی دانست.
پس از دیدن نمایشگاه هنرهای تجسمی فجر 94، این سؤال در ذهن ایجاد میشود که این نمایشگاه چه تناسبی با مناسبت برگزاریاش دارد و چرا موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی و جهان اسلام، جایی در این نمایشگاه ندارند. آیا هنرمندان به این موضوعات نپرداختهاند و یا هیئت انتخاب، علاقهای بهگزینش اینگونه آثار نداشتهاند؟ اینکه موضوعات مختلف و متنوع بدون محدودیت در نمایشگاه حضور داشتند، جای خوشحالی است ولی گمشدن موضوعات مهم دیگر دراینبین، این احساس را تقویت میکند که فضای هنرمندان از جامعه پیرامونشان، بیشازپیش دور شده است.
شاید اخیرا فرشته های دست دوز دو کاج را در بعضی فروشگاه ها و یا شهر کتاب ها دیده باشید. این فرشته های کوچک که با شمایل دخترک هایی با لباس های گل دار و در رنگ هایی زیبا و جذاب، با طراحی و دوخت ساده اما هنرمندانه به تعداد کم در معدودی فروشگاه و یا به صورت سفارش از طریق فروشگاه مجازی دو کاج و شبکه های اجتماعی ساخته و عرضه می شود. سادگی هنرمندانه در تمام اجزای این عروسک های فرشته گون نمایان است: موهای ساخته شده از کاموا و نخ گونی، لباس های پارچه ای و صورت هایی که فقط چشم و دهانی ساده روی آنها نقاشی شده است. فرشته های دوکاج با استقبال فراوانی از سوی کودکان و بزرگسالان در تمام رده های سنی مواجه شده است و این استقبال نشان دهنده ی آن است که برای تولید یک عروسک محبوب حتما لزومی بر استفاده از مواد گران قیمت و یا طراحی پیچیده نیست بلکه گاهی یک طراحی ساده اما هنرمندانه می تواند با نمونه های خارجی رقابت کند و حتی از نمونه های خارجی پر طرفدار تر باشد.
جشنواره هنرهای تجسمی فجر امسال با همهی نقاط ضعف و قوتش برگزار شد، ولی آنچه در این نمایشگاه توجه را جلب می کرد، استفاده ی هنرمندان از نمادها و ابزار هنر سنتی ایران در فضایی دوگانه بود. گاه این نمادها به خدمت در آمده بودند تا پیامی نو منتقل کنند و گاه تصویر و پیامی منفی.
بدون عنوان اثر خانم سوگل موحدپور، یکی از آثار چیدمانی است که از هنرهای سنتی ایران بهره برده. در این اثر کاشی هفت رنگ که در معماری اسلامی ایرانی جایگاه منحصر به فردی دارد مورد استفاده قرار گرفته. در نگاه اول ارتفاع کم کاشیهای هفت رنگ که به صورت صفحات نامتعادل از سقف آویزان است با آینههای شکسته فرش شده روی زمین، احساس فشار را به بیننده القا میکند.
شکستن آینه در آینهکاری ایرانی، نماد شکسته شدن انسان و رهایی او از خود است، ولی در این اثر انعکاس سقف کاشیکاری شده بهجای مخاطب، در آینههایی که بدون نظم خاصی شکستهاند، نه تنها قصد انتقال این تفکر را ندارد بلکه فضایی منفی و بیزار از گذشته را نشان میدهد. شاید هدف هنرمند رهایی از قیود هنرهای گذشته است در این صورت سالهاست که این اتقاف اقتاده است و این سخن، تازه ای نیست. با مطالعه جمله ای که هنرمند برای توضیح کار خود گذاشته است این پازل کامل میشود.
در توضیح این اثر آمده است: آنچه در آینه میبینم انعکاس معکوس سقفی است که بر سر من سنگینی میکند.
به نظر میآید هنرمند این اثر با استفاده از این نمادها در اثر خود و جملهی توضیح آن، قصد خلق اثری انتقادی را دارد که هنر گذشته ایران را به چالش میکشد ولی باز هم نمی توان نظری نزدیک به قطعیت در مورد این اثر چیدمان داد و مفاهمی دوگانه در آن، ممکن است ذهن بیننده را به هرطرف سوق دهد.