در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
در سالهای اخیر استقبال گروه بزرگی از جوانان از محصولات دستساخته، بخصوص در بخش لوازمالتحریر و کیف، باعث شده است، هنرمندان نیز رغبت بیشتری به تولید محصولاتی ازایندست داشته باشند.
علی شهباززاده دانشآموختهی رشتهی طراحی صنعتی به همراه همسرش زهرا ضیایی دانشآموختهی رشته صنایعدستی، در کنار حرفهی اصلیشان حدود 5 سال است که گروه هنری ماهو را تشکیل دادهاند. این گروه در تلاش است، محصولاتی با ترکیب جنس و رنگهای متنوع و زیبا، طراحی خلاقانه و نیز با قیمت مناسب ارائه دهند. گروه ماهو تلاش میکند محصولاتش بهعنوان یک برند با قیمت مناسب شناخته شود تا مهمترین گروه مشتریان مورد نظرشان که دانشجویان و دانش آموزان هستند، این محصولات را خریداری کنند.
آقای شهباززاده در گفتگو با نشریه خط، یکی از مهمترین اقدامات برای برآورده شدن این خواسته را افزایش شمار تولید و نیمه ماشینی کردن مراحل تولید برشمردند که در آیندهای نزدیک تحقق مییابد."پروسهی تولید محصولات ماهو که بیشتر متمرکز بر روی دفترچه و کیفهای کوچک است، در حال حاضر بهصورت دستی اتفاق میافتد که بخشی از آن مانند، برشها بهصورت نیمه ماشینی در حال تغییر است".
ایشان در توضیح سبک کاریشان نیز میگویند:"سبک کاری ما ventage یا کهنهکاری است که به علت پولیش خور بودن جنس کارها، بهمرورزمان و با سایش دست بر روی جلد، حس قدیمی بودن را بیشتر القا میکند. این به معنی کثیف شدن کار نیست؛ بلکه با سایش رنگ برخی قسمتها تیرهتر شده و با این اتفاق قسمتهای دیگر تمیزی خود را بیشتر نشان میدهد.
ساخت مجسمه مشاهیر و بزرگان پدیده تازهای نیست و در همه کشورها به سبب آشنایی مردم با مفاخر ملی و زنده نگه داشتن یادشان رواج دارد. هرچند در ایران هنر مجسمهسازی علی رغم سیر آکادمیک آن، هنوز نتوانسته همه آنچه را که در چنته دارد بروز دهد و وجوه اثرگذارش تا حد زیادی مغفول مانده اما شهرداری تهران چند سالی است که به بهانه برپایی سمپوزیومهای مختلف مجسمهسازی، شهر را با این هنر سنگی آشتی داده است.
به تازگی نیز در دوازدهم مرداد ماه، اختتامیه نخستین سمپوزیوم مجسمهسازی مفاخر شعر ایران، به کوشش سازمان زیباسازی شهرداری تهران و با همکاری انجمن خانه شاعران ایران برگزار گردید، که طی آن از پانزده هنرمند راه یافته به این سمپوزیوم با اهدا لوح تقدیر و مبلغ شش میلیون تومان قدردانی به عمل آمد.
در این سمپوزیوم که طی ده روز در خانه شاعران ایران برگزار شد، سردیس چهارده شاعر معاصر ایران از جمله، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، سیدحسن حسینی، شهریار، پروین اعتصامی، قیصر امین پور، مشفق کاشانی، حسین منزوی، نیما یوشیج، حمید سبزواری، طاهره صفارزاده و سلمان هراتی ساخته گردید.
این سمپوزیوم یکی از مهمترین رویداداهای هنری در زمینه مفاخر ایران است، که نه تنها به اعتلا هنر مجسمهسازی کمک میکند بلکه برگزاری هدفمند آن در آینده موجب ساخت تمثالهای سایر مفاخر ایران میگردد.
انگار قرار نیست که مستضعفین جهان با یک جنگ و دو جنگ ورق را برگردانند. خونهای زیادی در ایران و عراق و سوریه، نیجریه و لیبی و تونس، بحرین و یمن و حجاز ریخته میشود تا این برگه نهایی تاریخ هم برگردد و روسیاهی به ذغال بماند..
از سختیها و خرابیها و تلفات این روزهای منطقه کم ندیدیم و نشنیدیم، از رشادتها و قهرمانیهای جوانان ایرانی و افغان و عراقی و سوری و لبنانی نیز. اما همهی اینها را میتوان جور دیگری هم دید و فهمید؛ که زیبانِگرترین بانوی تاریخ نیز در رثای عزیزانش تنها از زیبایی سخن میگفت. این جورِ دیگر دیدن و نمایش زیباییها در دوران ما بر دوش هنرمندان است. قلم آنها اگر از روح صیقلخورده و ذهن باریکبین فرمان بگیرد، ظرایفی را نشانمان میدهد که هیچ خبرنگار و تحلیلگری را توان آن نیست. کار خوبی که چند سال است "نهضت مردمی پوستر" آغاز کرده و جوانانِ علاقهمند و معتقد را به این عرصه فرامیخواند، به دنبال همین رسالت است. مجموعهی اخیر آنها که با همراهی «آیه» و «کانون هنر شیعی»، در خلال کارگاههایی در چند کلانشهر کشور تولید شد، موضوع مقاومت اسلامی، داعش و دشمنان مقاومت را هدف قرار داده بود و در نهایت با ۶۰ پوستر به کار خود پایان داد. پوسترهای این مجموعه به دلیل آزاد بودن شرکتکنندگان و ماهیت کارگاهی آن از طیف کیفی وسیعی تشکیل شده است و کارهای ضعیف و خوب هر دو در آن دیده میشود. شاید بتوان مهمترین موضوع انتخابی توسط طراحان را دفاع از حرم حضرت زینب (ع) عنوان کرد که اغلب فرمی مشابه داشته و از نظر انتخاب تشبیهات هنری با یکدیگر متفاوت بودند.
صاحبان اندیشه بنا به ذوق و استعدادشان راهی را بر می گزینند تا ایده هایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند، یکی دست به قلم می شود و می نویسد، یکی قلمو را بر می دارد و نقشی می زند، یکی دوربین به دست می گیرد، یکی از صدایش استفاده می کند... از این یکی ها زیاد است. یکی از این یکی ها محمدرفیع ضیایی است. استادی که اگر او را از نزدیک هم ببینی از تواضع و فروتنی اش در عجبی. او کاریکاتوریست، کارتونیست و اهل قلمی بود که همین پنجم تیرماه 95 چمدانش را بست و سفر آن دنیایی اش را آغاز کرد. برخی معتقدند که وی پرکارترین کاریکاتوریست ایران است. او نه تنها طرح می زند بلکه در زمینه ی کارتون و کاریکاتور هم تحقیقاتی ژرف انجام داده است. اگر بنا باشد تا سوابق کاری اش بیان شود شاید یک پست نتواند تمامی تلاش های سی ساله اش در زمینه ی کاریکاتور را پوشش دهد. نگاهش طنزآمیز و انتقادی است. در برخی آثارش مردی سفید رنگ دیده می شود که هاشورهایی متراکم و متمرکز آن را پوشانده است. سفید بودن و رنگین بودن پس زمینه و بالعکس تضادی مناسب به وجود آورده است که با وجود هاشورها همگن شده اند البته کاریکاتورهایی تمام رنگی و بدون خصوصیات تشریح شده هم جزیی از آثار اوست. موضوعات مختلفی زیر قلمش جان گرفته اند. موضوعاتی نظیر صلح، انتقاد از جنگ طلبی، اخبار و مطبوعات، محیط زیست، میراث فرهنگی وغیره در آثارش دیده می شوند. محمد رفیع ضیایی در میان شخصیت های کارتون هایش نفس می کشد، حضوری سفید که جاودانه است.