در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
دنیای مضحکی است، زیرا نقش قاتل و منتقم یکی شده و سایرین نقشی جز قربانی ندارند؛ قربانیانی که گویا کسی حق بشر بودنشان را هم به رسمیت نمیشناسد.
موشن گرافیک «چرا مرگ بر آمریکا» با مطرح کردن این سؤال مهم، پاسخهای روشن و تفکربرانگیزی برای مخاطبانش دارد. به طوری که خط جنایتهای آمریکا را از بدو پیدایش و اشغال سرزمین سرخپوستان، که با کشتار و بردهداری آنها نیز همراه بوده، تا به امروز دنبال میکند و از فجایعی سخن میگوید که هنوز بعد از چند دهه اثرات دردآورشان قابل مشاهده است. ساختار اصلی این موشن گرافیک بر پایه نمایش عکسها و مطرح کردن تیتروار ظلمهای این دولت مستکبر در یک صد سال گذشته شکل گرفته است و سعی شده تاحد ممکن از زاویهی اسناد تاریخی که توسط نشریات، روزنامهها و سایتهای رسمی ایالات متحده چاپ و منتشر گردیده به این جنایات تاریخی نگاه شود. و همین امر موجب شده تا جوان امروز به شکلی بیطرفانه به تماشای این اثر دو دقیقهای بنشیند و در آخر خود به پاسخ این سؤال مهم دستیابد، که چرا مرگ بر آمریکا؟
این اثر که به همت خانه طراحان انقلاب اسلامی و در سازمان هنری رسانهای اوج تهیه و تولید گشته، تلاش دارد پرده از حقیقت رویای آمریکایی بردارد، تا تاریخ نامردیها بار دیگر تکرار نشود.
سال ۱۳۳۴ زمانی بود که او به طور جدی کار خود را با نقاشی و گرافیک آغازکرد و نخستین آثارش را در سال ۱۳۵۸ در حوزه اندیشه و هنر اسلامی به نمایش گذاشت.“ابوالفضل عالی” که تمام هم و غم خود را برای انقلاب و جنگ گذاشته است، در حوزه هنر، اندیشمند و متفکر بود و در آثارش کنکاش گرایانه به تبلیغ ارزش های زمان خود می پرداخت. مقاومت از جنس انقلاب و دفاع مقدس یکی از سر فصل های اصلی آثار مرحوم عالی، اعم از پوستر و نقاشی است که تنها بخش کوچکی از آن ها در این پست به نمایش درآمده است.
ایجاز در تصویر از مؤلفه هایی است که آثار گرافیکی مرحوم ابوالفضل عالی را تا حدی شخصی کرده و با دیدنشان می شود فهمید نشانه ای از وی بر آن ها وجود دارد.
مجموعه شش قسمتی دیوار کاغذی مروری فشرده بر تاریخچه تحریم های استکبار جهانی علیه ایران - در قبل و بعد از انقلاب-است. مخاطب بعد از دیدن این مجموعه، در زمانی کم، به کلیات و بعضا جزئیاتی از مساله تحریم آگاهی پیدا می کند که این امر یک موفقیت برای این مجموعه بحساب می آید.
ذهن "مخاطب هزاره سوم" مجرای عبورهزاران داده تسویه شده و نشده است و اگر اطلاعات یک موشن گرافیک نتواند در یک "فرم به وحدت رسیده و بدیع" خود را در اعماق ذهن مخاطب فرو کند، محکوم به فنا و فراموشی است.
مجموعه دیوار کاغذی سعی داشته در گرافیک به این امر نزدیک شود و به لحاظ شما و تم، فضای سنگینی را بر اساس محتوای کار ایجاد کند.فضای حاکم در شش قسمت یک دست نیست و هر قسمت شخصیت متفاوتی به لحاظ گرافیک دارد اما روی هم رفته به لحاظ کشش و جذابیت به غیر از مواردی، حرف جدی برای گفتن وجود ندارد. این ضعف را نمیشود فقط به پای تیم تصویر ساز و انیماتور و... گذاشت. یکی از علل اصلی این اتفاق، انبوه اطلاعاتی است که قرار است به مخاطب خورانده شود.
حجم بیش از اطلاعات درون متن، موجب خنثی شدن تصاویر شده است. تقریبا در همه قسمت ها،از جایی به بعد، تصاویر که باید بار اصلی تاثیرگذاری و تصویرسازی در ذهن مخاطب را به دوش داشته باشند کارایی خود را از دست می دهند و بصورت
بافتی یکدست از تصاویر در می آیند که تقریبا به هیچ نقطه عطف ماندگار در ذهن منتهی نمی شوند.
شاید اگر ایده آل گرایی در کمیت محتوایی که قرار است ارائه شود کمتر گردد این نوع کارها فرصت بروز و خودنمایی بیشتری در روایت گری با فرم پیدا کنند.
آثاری نظیر دیوار کاغذی نوید اتفاقاتی خوشایند را در آینده نه چندان دور در این عرصه می دهند.کمترین دستاورد آثاری این چنین، ایجاد خودآگاهی و تصحیح فرایند تولید موشن گرافیک های داده محور است.
معمولا یکی از نشانه های یک اثر هنری مطلوب این است که مخاطب دوست دارد دوباره و چند باره آن را تماشا کند. باید دید آیا چنین اتفاقی برای این مجموعه می افتد یا نه؟
و ناگهان گلوله شلیک شد. در تاریکی شب سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358؛ فردای آن روز خبر شهادت استاد مطهری همه را شوکه کرد و از آن پس 12 اردیبهشت ماه را به یاد استادِ شهید، روز معلم نام نهادند.
در این میان هنرمندان و خصوصاً فعالان عرصه تجسمی همچون تمام مردم انقلابی در صحنه حاضر شدند و با خلق آثار هنری متعدد، تصویر استاد را در ذهن ها ماندگار کردند. البته نکته قابل توجه در اولین پوسترهایی که به یاد استاد کار شد، استفاده مشترک از یک عکس بود که شاید این اشتراک به دلیل مشترک بودن خالق آثار باشد چرا که تعداد زیادی از این پوسترها اثر مرحوم ابوالفضل عالی بودند، که با تکنیک ترکیب مواد، در سال 1360 خلق شدند و همان سال در یک نمایشگاه گروهی در موزه ی هنرهای معاصر تهران به نمایش در آمدند.
در دنیای امروز رویدادهای مهم صنعتی و علمی به کمک گونههای مختلف هنری اطلاع رسانی میشوند. شاید در این بین پوسترها و موشنگرافیها به دلیل برخورد مینیمال با موضوع، توجه مردم را بیشتر جلب میکنند. پوسترهای "چند پله تا قاف" که ادامه تولید موشنگرافیهای "ما میتوانیم" هستند، به لحاظ برخورد فانتزی با موضوعات علمی و همچنین در نظر گرفتن مخاطب از سوی هنرمندان آنها، اهمیت پیدا میکنند. در این مجموعه سعی شده با استفاده از نمادهای آشنا و ملموس برای مخاطب پیشرفتهای علمی و صنعتی ایران اسلامی به نمایش گذاشته شود، به عنوان نمونه استفاده از نشان موس و ترکیب آن با موشک تداعی کننده ارتش سایبری است. بیان ساده و البته جدید به این قبیل موضوعات میتواند برای مخاطب جالب باشد.
مجموعه پوسترهای "چند پله تا قاف" به مناسبت سالگرد انقلاب به صورت فایلهای قابل چاپ در سایت آتلیه طراحی سه درچهار در دسترس عموم قرار گرفت.