تئاتر جنبههای مختلفی دارد که در این میان طراحی صحنه معقولهایست پیچیده و مؤثر که همواره مُلهم از داستان و حس و حال آن است. تئاتر فصل شیدایی، چند سالیست تحت نامهای مختلف با محوریت پرداختن به داستان خلقت انسان تا انتظار ظهور، در سطح کشور اجرا میشود. روایتی که همچون تکههای پازل در کنار هم چیده میشوند تا حقیقت را به تصویر کشند. برشهایی از تاریخ همچون رسالت نوح نبی، قیام امام حسین(ع)، دفاع مقدس و... . از این رو عوامل مختلفی باید دست در دست هم دهند تا روایتی چُنین عظیم به روی صحنه رود. از جمله موارد مهم در این نمایش که با داستان همراه شده وسعت صحنه و نوع اجرای آن است. فضایی عظیم از تپههای خاکی و مرتفع که تماشاگران را در برمیگیرد. به طور متوسط تعداد تماشاگران در هر اجرا 2000 نفر است که این افراد در قسمت میانی نشسته و صحنه اجرا در اطراف و بالاتر از آنها قرار دارد. طراحی هوشمندانهای که علاوه بر رفع مشکل دید این تعداد تماشاگر، آنها را در موقعیتی قرار میدهد که خود را کوچک میپندارند و گویی جزئی از داستان هستند.
نکته قابل توجه دیگر روایت پیوسته داستان در یک لوکیشن است. روایتی که بخشهایی از تاریخ را سلسله وار به تصویر میکشد و بزرگی فضا امکان تغییر صحنه همچون شیوه معمول در تئاتر را ندارد. طراحان با استفاده از نورپردازی و بهرهگیری از تاریکی شب، مکان اجرا را از فضایی به فضای دیگر منتقل کرده و این مشکل را تبدیل به فرصت کردهاند. همچنین استفاده از تپههای خاکی، فضای باز و دور از شهر برای صحنه به دلیل استفاده از بازیگران با تعداد بالا، ورود اسب، شتر، تانک، خودرو و دیگر ابزارهای واقعی برای ایفای نقش است که گاه نیز با انفجارهایی همراه میشود و ببیننده را شوکه میکند و از جا میپراند.
بهره گیری از فضای طبیعی در طراحی صحنه با توجه به اجرای گردشی آن در شهرهای مختلف مشکلاتی به همراه دارد که آقای آنه محمد ایری طراح صحنه و دکور این پروژه به همراه تیم خود با آن دست و پنجه نرم میکنند. داستان و فضایی که با اقلیم و تاریخ شهر همخوان میشود. برای مثال انتخاب بخشی از روایت جنگ ایران و عراق که در جنوب ایران اتفاق افتاده و اجرای آن در آب دریا.
عدم پیوستگی داستان از نظر تاریخی و طولانی شدن سخنان روایتگر در میان سکانسها در اجرای امسال از جمله نقاط ضعفی است که در جای خود باید به آن پرداخته شود، و البته تاثیراتی هم در طراحی فضا داشته که نتیجه آن عدم تمرکز تماشاگر در دنبال کردن داستان است. هرچند اجرای صحنه تا حد ممکن تلاش خود را در حفظ این پیوستگی داشته اما گویی در این امر تنها فاعل است و این داستان است که با او همراه نمیشود.
نگاه متفاوت به قدرت صحنه و بهرهگیری از بزرگی فضا در روایت داستانی عظیم، قدمی است بزرگ که فصل شیدایی در راستای آشتی مردم با تئاتر و فضای تئاتر با مذهب برداشته است. و امید آن میرود با تکیه بیشتر بر قدرت هنر تئاتر مسیر خود را پی گیرد تا انشاالله روزی شاهد اجرای جهانی آن باشیم.
ممنون بابت پست خوبتون