یکی از وظایف اصلی طراحان صنعتی بهبود زندگی انسانها با روشهایی خلاقانه و در راستای امکان تولید صنعتی است. نمیتوان ادعا کرد همواره طراحان در این راستا پیش رفتهاند، اما میتوان اظهار داشت طراحانی هستند که با این نیت روش طراحی خود را برگزیدهاند.
شاید بتوان رویکرد طراحی برای ۹۰ ٪ باقیمانده را که با افزایش فقر در جهان شکل گرفته است از این قبیل نیات دانست. شکلگیری اولیه این رویکرد به دهههای ۱۹۶۰ الی ۱۹۷۰ بر میگردد. دکتر"پوال پلاک" معتقد است: اکثر طراحان جهان تمرکز خود را بر توسعه محصولات و خدمات به طور انحصاری برای ۱۰ ٪ ثروتمندترین از مشتریان خود در جهان قرار دادهاند. جهان نیازمند چیزی به اندازه یک انقلاب در طراحی برای رسیدن به ۹۰ ٪ دیگر است.
ابتدا این رویکرد در راستای ایجاد مشاغل محلی مطرح شد ولی کمکم از نظر تئوری و عملی مراحل تکمیلی را طی نمود. در نهایت در سال ۲۰۰۷ با برگزاری نمایشگاهی در موزه کوپر جهت معرفی محصولات ارزان قیمت، این رویکرد به صورت رسمی معرفی و شناخته شد تا جایی که در همین سال مجله تایم در شمارهای اختصاصی به معرفی آن پرداخت.
هدف اصلی این رویکرد "بهبود کیفیت زندگی جامعه محلی" با همکاری بین افراد و سازمانهای جهانی و محلی است. نکته مهم در این رویکرد این است که طراح اجازه تغییر در سبک زندگی مردم محلی را ندارد بلکه باید با استفاده از سبک زندگی محلی، مواد و متریال موجود در محل و با همکاری افراد محلی طراحی کند.
مسیر این رویکرد مَثَل این موضوع است که "اگر قصد کمک به کسی را دارید به او ماهیگیری یاد دهید".
با توجه به نگرش این رویکرد گاه طراح، محیط یا فضایی برای ایجاد شغل محلی طراحی میکند و گاه محصولی که کاربر کارهای گذشته خود را به نحوی بهتر انجام دهد. آنچه که در این میان مهم است کم هزینه بودن آن و مشارکت مردم محلی است. در این راستا مردم یاد میگیرند چطور با کارهایی ساده وضعیت زندگی خود را بهبود بخشند. برای مثال مردم محلی برای کار کشاورزی از ابزار بیل استفاده می کنند. طراح به عنوان شخص تاثیرگذار پیشنهاد استفاده از وسایل مکانیزه کشاورزی را نمی دهد چرا که در آن جامعه محدودیتهایی از جمله هزینه بالای خرید وجود دارد. طراح میتواند با مطالعه میدانی و بررسی رفتار، فرهنگ و نوع استفاده کاربران پیشنهاد اضافه کردن دستهای کمکی در بالای بیل را نماید. این تغییر و نحوه ساخت آن به کاربر آموزش داده میشود و بعد از این "کاربر" طراح محصول خود خواهد بود. این نوعی از همکاری متقابل سازنده بین طراح و کاربر جهت بهبود کیفیت زندگی محلی است.
تصور میشود با توجه به تنوع سبک زندگی و فرهنگ بومی و محلی در کشور عزیزمان ایران، طراحی بر اساس نگاه و هدف اصلی این رویکرد مورد نیاز است. شاید با این نگاه بتوان با حفظ سبک زندگی بومی قدمی مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی شالی کاران، کشاورزان، کارگران، چوپانها، عشایر و دیگر افراد زحمت کش ایرانی که مورد کملطفی قرار میگیرند برداشت.
انجام این کار مستلزم توجه و نگاه طراحان به این سو و سرمایهگذارای سرمایهداران دلسوز ایرانی خواهد بود.
منابع: