در فرهنگ عامه، هر فیلم انیمیشنی را کارتون و هر برنامه عروسکی را برنامه کودک میگویند. در صورتی که سالهاست این خط کشیهای سنتی از میان رفتهاند و بسیاری از برنامهها و انیمیشنها با هدفگیری قشر بزرگسال جامعه طراحی و ساخته میشوند. شاید مجموعه عیدانه کلاه قرمزی یکی از همین برنامهها و تنها نمونه موفق ایرانی آن باشد. برنامهای که در آن سهم کودک و خانواده لحاظ شده تا بچهها نه تنها با برنامه که حتی با خانواده نیز تعامل داشته باشند. ببینند، بپرسند و بفهمند.
آقای مجری همچنان نشان داده که به کودکان وفادار است. کودکان امروز و کودکان دیروز، که نوستالژی کلاه قرمزی آنان را پای این برنامه نگه داشته است. حالا خانواده کلاه قرمزی بزرگ شده و همه دور هم، در خانه آقای مجری زندگی میکنند. این شخصیتها یا عروسکها از بطن جامعه ایرانی ما بیرون آمدهاند تا با رفتارها و خُلقیاتشان ما را به خودمان نشان دهند. در این خانه، کلاه قرمزی، بچه فامیل، دختر همسایه و گیگیلی کودکاند و مسائل و قصه های پیرامون آنها نیز بیشتر جنبه آموزشی دارد. فامیل دور، آقای همساده، عزیزم ببخشید و پسر خاله، عروسک هایی بزرگسالاند که گاه از خاطراتشان میگویند و حتی اشتباه هم میکنند و آقای مجری با حرف هایش به آنها کمک میکند، از همین رو اتفاقات مربوط به این شخصیت ها نیز بیشتر برای والدین جنبه تربیتی دارد. سرانجام میرسیم به دیبی، پسر عمهزا، جیگر، بَبَیی و گابی که هر کدام ویژگی های خاص خودشان را دارند. مثلا پسر عمهزا بعضی اوقات پرسش های شیطنت آمیزی مطرح میکند که جوابش حتی از عهده آقای مجری هم خارج است! این شوخی ها از جمله مواردی هستند که در مجموعه کلاه قرمزی خط فاصلی میان برنامه کودک و برنامه بزرگسال ایجاد می کنند. زیرا چنین شوخی هایی برای مخاطب بزرگسال طراحی شدهاند، اما مسلما عواقبش کودکان آنلاین امروز را نیز بینصیب نخواهد گذاشت و این سبب میشود تا حرمت و قبح بعضی مسائل در خانواده از بین برود. مسئله ای که به نظر میآید در برنامه های طنز تلویزیون به امری عادی بدل شده است.
بعد از عروسکها نوبت به بخش های مختلف برنامه میرسد؛ که یکی از محبوب ترین آنها، بخش نمایش است. اگر نمایش ایرانی باشد از فرش ایرانی به عنوان پس زمینهی آن استفاده می شود. این نمایشها هرچند از سبک تئاترهای لالهزار الگو گرفتهاند، اما آموزش خیلی چیزها مثل مسواک زدن و... در غالب ازدواج شاید خیلی مناسب سن کودکان نباشد و ذهن آن ها را منحرف سازد. و اصلا مهمتر از آن این است که چرا نویسندگان خوش ذوق این برنامه به جای طرح داستان های جدید مدام از یک کلیشه استفاده میکنند و روی آن تأکید میورزند؟ ذوق شان ته کشیده یا نمیتوانند؟ شاید هم نمیخواهند!
وقتی ما بچه بودیم خالهها و عموهای تلویزیونی مدام میگفتند ۹ شب وقت خواب بچهها است. پس چرا این برنامه در وقت خواب بچهها پخش میشود؟ هرچند بچهها هیچ وقت زیر بار نُه شب خوابیدن نمیروند، اما این چیزی را عوض نمیکند، چون بالاخره باید معلوم شود که این برنامه برای کیست؟ بچه ها یا بزرگ ترهایشان؟ از جمله عواملی که این برنامه را برای بزرگترها جذاب میکند، بخش مربوط به مهمان است، که افراد معروف و ستارگان سینما را شامل میشود. هرچند این افراد از جاذبه خاصی برخوردارند اما جذابیت مجموعه کلاه قرمزی به همه عوامل آن از جمله عروسکها، آقای مجری، مهمانها و بخش نمایشی وابسته است. این مجموعه با وجهای اخلاق مدار، بر روی خط فرهنگ ایرانی پیش میرود و حتی نزدیک موضوعات مذهبی هم نمیشود، این اتفاق سبب شده تا خیلیها فارغ از بحثها و شعارهای رایج در کنار هم به تماشای این مجموعه بنشینند.
در یک کلام باید گفت کلاه قرمزی برای همه است اما سهم کودکان در آن کمتر از بزرگ سالان لحاظ شده و به قول معروف به اسم بچهها و به کام بزرگترها است.