پیشتر لوگوتایپهای محمدی را در نشریهی خط دیده بودیم. او حروف را شبیه به خطوط معلی و دیوانی و با قلم و مرکب کتابت میکند، اما آثار او مساوی هیچ کدام از اینها نیست. محمدی با مشق کردن همیشهگیاش به سبک خاصی از خطاطی رسیده است، خطاطیای که فارغ از امکان خوانش، در پی شکل یافتن و اتحاد فرمی است. شورریدگی خاص این کارها هنگامی که در ظرف هندسهای منظم ریخته میشود و در بطن خود نیز از هندسهای پنهان تبعیت میکند تعادلی جذاب برای مخاطب میآفریند.
این مجموعه که غالبا از کارهای غیر سفارشی تشکیل شده، کمتر جنبهی کارکردی دارند و در پی بیان احساس لحظهای هنرمند در قالب گردش قلم به روی کاغذ و گاهی کاربرد رنگ هستند. مسلما نمیتوان این سبک را یک شیوهی دلبخواهی و بدون پشتوانه دانست. تمرینهای فراوان در رسیدن به سواد بصری و فرمی توانایی کارهای جدید و ابداع را در هنرمند ایجاد میکند و تلاشهای بعدی، او را در یافتن سبک منحصر به فرد یاری میرسانند.