انیمیشن کوتاه«بابانوئل به شرق می آید» به تهیه کنندگی خانه پویانمایی انقلاب اسلامی و کارگردانی حمید حقانی و طراحی شخصیت محمد خیراندیش نزدیک به یک سال گذشته تولید و در آستانه ی سال جدید میلادی پخش شد. هم زمانی پخش این انیمیشن با انفجارهای تروریستی در ترکیه واکنشی جهانی را هم در برداشت. قسمت دوم این مجموعه با نام «بابا نوئل در پاریس» نیز اندکی پس از انتشار قسمت اول پخش شد.
در قسمت اول بابانوئل برای کودکان شرقی و با توجه به طراحی فضا جایی در کشورهای عربی هدیه ی سال نو می آورد وکودکی انتظار این هدیه را می کشد. هویت اصلی بابانوئل مشخص نیست و با پیشرفت داستان متوجه می شویم که او یک شخصیت داعشی است و بمب بر سر کودکان شهر می ریزد و همه جا را به آتش و خون می کشد.
در قسمت دوم بابانوئل یا همان شخصیت داعشی به پاریس می رود و بمبی که به نظر یک هدیه می رسد بر فراز شهر می افتد.
بسیاری براین باورند که داعش دست پرورده ی قدرت طلبان غربی و مزدوری آمریکایی است. کسانی که به نام اسلام و برای پول سعی بر بد نمایی وجهه ی حقیقی اسلام عزیز دارند. چنین دیدگاهی به صورت یک داعشی در لباس بابانوئل نمایان است. عملیات های تروریستی که در جای جای خاورمیانه به ویژه عراق و سوریه رخ می دهد در قسمت اول این انیمیشن به صورت انفجارهای مکرر در یک شهر عربی با نخل های فراوان دیده می شود. پسر کوچکی که در این شهر به عنوان ساکن حقیقی و مسلم واقعی معرفی می شود در قسمت دوم مورد اتهام غربیان قرار می گیرد در واقعیت نیز اروپاییان تفاوت چندانی میان باورهای کاذب داعش و باورهای اصیل و انسان ساز شیعی قائل نیستند. در پایان انیمیشن نیز، بر مزدور بودن داعش با استفاده از نمایش دسته ای از اسکناس های دلار در دستان بابانوئل دروغین تأکید می شود. این فیلم های کوتاه به خوبی توانسته اند پیامی که مورد نظر کارگردان و تهیه کننده بوده را منتقل کنند اما با تماشای این آثار سوالاتی نیز در ذهن شکل می گیرد.
چرا در نمایش یک شهر در شرق و خاورمیانه فقط غم، فقر و سیاهی را می بینیم؟ هیچ کنشی مبنی بر وجود ارزش های اسلامی و حتی بومی این منطقه که موجب شادی مردمان آن باشد دیده نمی شود. گویی که شرقیان هویتی ندارند و منتظر کالاهای غربی و ارزش های فرهنگی غربی هستند. در فضای سنتی شهر هیچ المان غربی وجود ندارد با این حال تنها یک بورد تبلیعاتی غربی درست در مقابل خانه ی کودک وجود دارد. چرا یک رسم محبوب غربی که همان دریافت کادو از بابانوئل است این چنین بدنمایانده شده است؟ زمانی که وارد فضای غرب می شویم همه جا رنگین است که در تضاد با فضای شرقی پر از شادی و مهر و نشاط به نظر می آید اما ساکنان آن بویی از محبت ندارند به طوری که حتی به یک ناتوان جسمی هم کمک نمی کنند وقتی که در قسمت دوم بمبی بر فراز شهر از ارتفاع بالا رها می شود منفجر نمی شود که این هم جای ابهام و از نظر منطقی جای سوال دارد. چگونه یک انسان نابینا متوجه حضور یک کادوی شب کریسمس می شود؟ در مجموع فیلم نامه ی قسمت دوم در مقایسه با قسمت اول ضعف بیشتری دارد.
استفاده ی ابزاری از کودکان و ناتوانان جسمی در این دو انیمیشن جالب نیست به طوری که مسلم حقیقی با محبت، آرام و معصوم و منفعل و بی دفاع معرفی شده و انسان غربی هم که قربانی تروریسم است ناتوان جسمی است. انتخاب این نوع شخصیت ها جلب توجه می کنند و ازنظر احساسی تاثیر بیشتری می گذارند اما باید دید که در حقیقت حافظین اصلی و مدافعین واقعی سرزمین های اسلامی این چنین بی دفاع و ضعیفند؟ هم چنین حامیان غربی جریان تروریسیتی داعش اصلا در این مجموعه نمایش داده نشده اند و غربیان انسان هایی بدون درک، بدون وجدان و بی محبت هستند که این نمایش غرب نیز در تقابل با واقعیت است.
در پایان باید گفت این آثار از نظر تکنیکی قابل قبول هستند ولی با توجه به کم کاری فرهنگی رسانه های اسلامی و شیعی که دایه دار دفاع از ارزش های دینی هستند و ترویج پیامی کم عمق که بر روی مخاطبین غربی حتی اثر منفی هم دارد ، این فکر به ذهن می آید که شاید این نهادها تنها می خواهند به شعاری بسیار آشکار اکتفا کنند تا فقط نشان دهند که تلاش می کنند نه اینکه تاثیری واقعی و کارآمد داشته باشند.