در ذهن برخی از ما موزه تداعیکنندۀ محیطی خسته کننده با نوری کم و اشیاییست که چندان جذابیتی برایمان ندارد. از این روست که امروزه ایجاد موزههایی که به کارهای مفهومی میپردازند و با معمارییی خاص به القای هر چه بیشتر مفاهیم کمک میکنند؛ رواج گرفته. در باغ موزۀ دفاع مقدس نیز ترکیب دو واژۀ باغ و موزه چنین کیفیتی را ایجاد کرده و بار روانی منفی موزه را در ذهن ما کاهش داده است.
در باغ موزه دفاع مقدس تهران، دو قسمت باغ دره و موزه نقش عمدۀ کاربریهای را به عهده دارند. در باغ دره، ما با منظری خاص و تماشایی مواجهیم که هم با طبیعت زیبای خود روح انسان را تلطیف میکند و هم با تنوع گونههای گیاهی، انگیزۀ کنکاش و حرکت را در ما تشدید میکند. اینطور انتظار میرود که این جذابیت در خدمت هدف اصلی تشکیل موزه قرار بگیرد؛ بطوریکه برای ترویج فرهنگ مقاومت به خدمت گرفته شود. اما بیشترین نقش در انتقال مفاهیم و اطلاعات به فضای بستۀ داخلی باغ موزه داده شده که اتفاقا جانمایی بد آثار در برخی قسمتهای آن و توضیحات نابجای راهنمایان در طول مسیر، سبب به وجود آمدن ناهنجاریهایی در بازدید از موزه شده است و طولانی شدن این مسیر با وجود بالا بودن تعدد و تنوع در کارها، از خستگی و بیمیل شدن بازدید کنندهگان برای ادامه مسیر نمیکاهد.
این که بازدیدکنندگان بدون امکان انتخاب، مجبورند برای دیدن کارها تمام مسیر فضای داخلی را طی کنند؛ و در طی این مسیر باغ هیچ حضوری ندارد، از نقش باغ در این معماری می کاهد و جایگاه آن را در کلیت طرح متزلزل می کند. اگرچه برنامه هایی برای اجرا در باغ در نظر گرفته شده، تنها با اجرای نمایش لیزری در داخل دریاچه و یا ایجاد مسیر پیاده روی میان مترو شهید حقانی و شهید همت و اجرای نمایش به طور زنده و ... ناچیز بودن نقش آن را در القای مفاهیم نادیده گرفت.
نبودن پیوند عمیقی میان اتفاقات داخل موزه و باغ دره این گونه به نظر می رساند که باغ دره تنها نقش محوطه سازیای را دارد که به بدنۀ خارجی موزه الصاق شده است. اینکه از فضای سبز باغ دره تنها برای اتفاقاتی خاص و بیارتباط با جریانات داخل موزه استفاده شده؛ اینگونه به نظر میرساند که از ابتدا برنامهریزی صحیحی برای اهداف و کاربریهای موزه وجود نداشته است و یا پس از تصویب طرح معماری موزه اتفاقات داخلی آن و باغ دره به شکل وضعیت فعلی درآمده است.