هرچه در باب اهمیت هنر اسلامی بیشتر غور کنیم، به رابطهی بسیار عمیق میان این هنر و معنویت اسلامی، بیشتر پی میبریم. هنر سنتی اسلامی چه با حمایت مسجد پدید آمده باشد، چه دربار، چه توسط محققان مذهبی، شاهزادگان، بازرگانان بزرگ یا کشاورزان خردهپا به کار گرفته شده باشد، مخلوق الهامی بوده است که در نهایت از «برکت» محمّدی سرچشمه گرفته و به مدد حکمتی پدید آمده که در بواطن قرآن کریم نهفته است. برای آنکه بتوانیم اهمیت هنر اسلامی را به تمامی درک کنیم، باید آگاه باشیم که این هنر جنبهای از دین اسلام و تمثّل حقایق الهی در ساحت مادی است، تا انسان را بر بال های زیبایی و شکوه رهاییبخش خود بنشاند و به جایگاه اصلی او، که همانا قرب الهی است برساند.
درعین حال، صرف وجود این هنر بر ظهور وحدت در کثرت گواهی میدهد که توازن و هماهنگی ناشی از آن، جلوهای رهاییبخش دارد که انسان را از بند کثرت رها می سازد و به او امکان میدهد تا وجد و نشاط بیحد و حصر تقرّب به خدای یگانه را تجربه کند. هنر اسلامی هدف و وظیفه ی خود را در مقام حامی و پشتیبان وحی قرآنی برای دستیابی به غایتی که اسلام به واسطهی آن الهام شده است، تحقق میبخشد. آن غایت، تجلی خدای یگانه از خلال زیبایی محسور کنندهی آن فرمها، رنگها و اصوات است که به مثابهی جلوههای خدا، ظاهراً صوری محدودند اما از درون به لایتناهی گشوده میشوند و محملی برای دستیابی به حقیقتی هستند که هم جلال است و هم جمال.
گزیدهای از کتاب" هنر و معنویت اسلامی" نوشتهی دکتر سیدحسین نصر و ترجمه رحیم قاسمیان، چاپ سال 1375