رونالد ریگان زمانی برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی گفته بود:«باید قشر عظیمی از جوانانی که نگرشی مصرف گرایانه نسبت به جامعه دارند، در شوروی بوجود بیاید، یک نسل پپسی!».
این عبارت اگرچه رویکرد یک رئیس جمهور فقید امریکا در باب کشوری غیر از کشور ماست، اما فحوای آن، نگاه حاکم بر نظام سرمایه داری را به نمایش می گذارد. نگاهی که با ایجاد نوع خاصی از سبک زندگی، آرام آرام اندیشه و فرهنگ جامعه ای را دگرگون می کند و زمینه را برای استثمار و بهره کشی از آن جامعه در راستای منویات خود فراهم می نماید؛ تردیدی نیست که گاه افراد و جریاناتی درون همین جوامع، بازوان اجرایی این نظام سلطه می شوند و جامعه را به سوی آنچه آن ها می خواهند و نه آنچه حقیقتا شایسته است، سوق می دهند.
رسانه ها و خصوصا در حیطۀ هنر، جشنواره ها و سالانه و دوسالانه ها و از این قبیل، همواره در جهت دهی نگاه جامعه و سبک زندگی و به تبع، تفکر آن جامعه نقشی انکارناپذیر داشته اند و در حقیقت بخشی از سکان داری فرهنگ یک جامعه به عهدۀ این جریانات است. از این رو، اینکه رسانه ها و جشنواره ها با چه هدفی برگزار شوند و خود از کدام آبشخور فکری تغذیه شده باشند، تا حدود زیادی تعیین کنندۀ شاکلۀ جامعۀ مخاطب در آینده است.
در میان جشنواره های متعدد داخلی که با رویکردهای مختلفی نیز شکل گرفته اند، "سالانۀ منتخب نسل نو"، جایگاهی قابل تامل دارد؛ علت آن نیز چیزی نیست جز عنوان جشنواره و اهدافی که بانیان آن به نحوی ابراز نموده اند، یعنی کشف و شناسایی و معرفی هنرمندان جوان 20 تا 30 سال کمتر شناخته شده به جامعۀ هنری و نهادهای فرهنگی و هنری کشور. بنابراین نگاه حاکم بر این سالانه که درخلال برگزاری و انتخاب و نمایش آثار، خود را نشان می دهد، می تواند تاثیر مهمی بر حال و خصوصا آیندۀ نقاشی ایران داشته باشد.
تازه ترین و در واقع هشتمین دورۀ این سالانه، امسال در گالری شیرین در حالی برگزار شد که در بروشور آن، نگاهی غریب به چشم می خورد، نگاهی که پای برخی تردیدها را در مورد ماهیت و اهداف اصلی چنین سالانه هایی به وادی یقین می کشاند. استفاده از طرح قوطی کوکاکولا به عنوان یک کالای مصرفی شاخص نظام سرمایه داری بر رو و پشت جلد و صفحات ابتدایی و پایانی بروشور این سالانه، و نوشتن عنوان سالانه با رسم الخط این برند خاص، که بلافاصله شگرد تبلیغاتی شرکت پپسی (شرکت به ظاهر رقیب اما هم کاسۀ کوکاکولا) را در سال های گذشته به یاد می آورد؛ این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می کرد که آیا مراد برگزارکنندگان این سالانه از "نسل نو"، نسل کوکاکولاست؟ نسلی که مصرف گرایی و غربزدگی و دوری از هویت ملی و باورهای اعتقادی از شاخصه های بارز آن است.
لازم به ذکر است که شرکت پپسی در دوره ای از تبلیغات خود، شعار "بیا زنده! شما نسل پپسی هستی" را حربۀ تبلیغاتی خود کرد و به این واسطه به مخاطب خود القا کرد که هرکس هوادار و مصرف کنندۀ محصولات این برند نباشد، متعلق به نسلی کهنه و به دور از حیات است. امسال هم گویا این شگرد تبلیغاتی مستعمل، توسط برگزارکنندگان سالانۀ منتخب نسل نو به خدمت گرفته شده تا نگرشی خاص و صورتی هدفمند ازنقاشی معاصر ایران را به همۀ نسل نوی نقاشان این سرزمین تعمیم دهد و چهره ای از هنر نسل نوی ایران به نمایش بگذارد که بانیان آن قصد کرده اند نه آن چه حقیقتا هست.
اگر مراد برگزارکنندگان این سالانه از "نسل نو"، نسلی با تعریف کوکاکولایی است (علیرغم اینکه در بیانیه ها اشاره ای به آن نشده!)، حرفی نیست؛ چرا که ظاهر امر و آنچه در آثار منتخب و به نمایش درآمده شاهد هستیم نیز مغایرت چندانی با این قصد ندارد؛ اما اگر هدف، نمایش برترین های نسل نوی نقاشان ایران است (چنان که در بروشورها بیان شده)، و قرار است آیینه ای باشد در مقابل این نسل که طیف وسیعی از هنرمندان جوان با دغدغه های جدی مختلف را در بر می گیرد، جای بسیاری از آثار و هنرمندان همین نسل در این سالانه خالیست. وجود چنین خلائی و جمع آن با رویکردی که در جلد بروشور مشاهده می شود، مبنای فکری بی غرضانۀ این سالانه را که در راستای عزت و سعادت و تعالی فرهنگی کشور باشد، زیر سوال می برد.