حماسهی تاریخی عاشورا و فداکاریهای یاران و اهل بیت امام حسین (ع)، چیزی نیست که حرارتش به آسانی از دل شیعیان بیرون رود. در این میان اما داستان عجیب شبیهترین افراد به پیامبر (ص) است که راوی کربلا دربارهی او گفته است : «فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً» ... این جمله و روایاتی که از احوالات حضرت علی اکبر (ع) در نیمروز عاشورا به دست ما رسیده است، آغاز ایدهای بود برای یک اثر چیدمانی به نام ارباً اربا. علی اکبر و سارا اکبری با کمک گروهی ده نفره از دوستان هنرمند خود، این اینستالیشن را در سوگوارهی ۹۳ هیئت هنر اجرا کردند. اجرای آثار مفهومی با موضوعات دینی-تاریخی کار جدیدی است که هیات هنر در مراسمهای سال گذشته، با اختصاص چندین قابِ مخصوص در خیمهی هیات، پیشرو آن بوده است. اثر مربوط به حضرت علی اکبر جزو کارهای دائمی این مجموعه بود که در قسمت ورودی خیمه و در مقابل چشم عابران قرار گرفت. بسیاری از افراد در برخورد اول جذب این کار میشدند و در مقابل آن توقف میکردند، چرا که میتوانستند حجمی معنادار را تنها از طریق انتزاع در فضای خالی میان نخها درک کنند.
طراحان با عبور نخهای نامرئی در جهات مختلف و تاباندن نور، از اثر انعکاسی آن برای تشبیه به برق شمشیر در حال حرکت استفاده کردهاند. شمشیرهایی که غیر قابل شمارش و از هر سو بر بدنی که دیگر نیست فرود آمدهاند. عروج، دیگر کلمهی مهمی بود که اثر روی آن تاکید داشته است. بالا رفتن از پلهها که از جای پای سرخ بر روی آن پیدا است و در پلهی سوم اثری از آن نیست، عروج از زمین به آسمان را مراد کرده است. پیشزمینهی سیاه اثر برای نمایش بهتر حجم اصلی در نظر گرفته شده، اما شاید با ایدهپردازی بیشتر، میتوانست نقش مهمتری در تکمیل کار ایفا کند. نکتهی مهم دیگر، انحصار این کار هنری در موضوعِ پیشفرض است و این سوال مطرح است که اگر این کار در فضایی غیر از یک هیات مذهبی و بدون نام به نمایش در میآمد باز هم در رساندن مفهوم خود موفق بود؟