در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
درگذشتههای نهچندان دور، در کوچهپسکوچههای شهر، محلی تعبیه میشد که در آن مخزن آب و چند کاسه کوچک فلزی قرار داشت تا رهگذران تشنهلب، آبی بنوشند و نفسی تازه کنند. دیوارهای این فضا با تصاویری از شمایل امام حسین، نقاشیهای مذهبی، تذهیب و آرایههای ایرانی و اسلامی پرشده بود. معمولاً نیز مانند ضریح ائمه پنجره فولادی داشت. برای تأمین روشنایی این محل در شب، اهالی محل یا وقف کنندهی آن شمع یا فانوسهایی در آن قرار میدادند. در این فضای معنوی که مردم به نشانهی سقای دشت کربلا، سقاخانهاش نامیدند، هرکسی نذرونیازی داشت، شمعی روشن میکرد و گاهی هم پارچه سبز یا قفلی به پنجرههای سقاخانه وصل میکردند تا حاجتروا شوند. در این فضا که عامل ایجادکنندهی آن نذر یا وقف بود، توسل مهمترین نقش را ایفا میکرد.
چند سالی است که در هیئت محبین اهلبیت هنر، فضایی با الهام از مفهوم سقاخانه طراحی و ساخته میشود که هرسال با متریال و طرحی متفاوت عرضهشده است. با توجه به اهمیت اسم یک اثر هنری و تأثیرات آن بر مخاطب، امسال، طراحان این اثر، نام قاب توسل را بهجای سقاخانه برای آن برگزیدند ولی معنا همان است با ارائه نامی جدید بدون وجود پیشفرضها و ذهنیتهای موجود در مورد سقاخانه. آنطور که به نظر میآید، دقیقاً تداعی فضای سقاخانه موردنظر نبوده و اهمیت مفهوم برای طراحان قاب، بیش از ظاهر آن است، گویی اینکه المانهای استفادهشده نیز از این فضا دور نبوده و با وجود تغییر اسم سعی شده همان فضا به شیوهای نو ارائه شود. یکی از طراحان این اثر در توضیح اسم قاب میافزایند:" سقاخانه در دو سال گذشته هم با توجه به اشارهای که به حرمها و بالأخص حرم امام رضا داشت، بهنوعی تأکید بیشتر بر همین مفهوم توسل بود؛ و البته برای ما این قاب، همواره تداعیکنندهی حرم امام رضا را با خود داشت."
او در توضیح ایدهی امسال برای این قاب میگوید:" مفهوم کلی که ما دنبالش بودیم این بود که آدمی هرچه به منبع حقیقی نور نزدیکتر شود، از آن بیشتر بهره میگیرد و وجودش باارزشتر میشود، ولی قطعاً هیچوقت عین آن نور نمیشود ولی میتواند بسیار بسیار نزدیک شود. آدمها از نقطهای که هستند و میخواهند به سمت نور (حقیقت) حرکت کنند، مسیری را طی میکنند، این مسیر همان چیزی است که در لایههای مختلف کاردیده میشود. از کاشیهای خالی و بدون نقش بیرون حرکت به سمت نقش پذیرفتن و رنگ گرفتن در مرکز. مرکز کار هم ۴ تا ترنج برنجی هست که دقیقاً همان ترنجهای ضریح امام رضا است."
اثری که دو سال پیش برای اولین با برای این مفهوم اجرا شد، قابی شبیه به ایوان طلا بود که به گفتهی طراحان با همین مفهوم ارزش پیدا کردن وجود انسان با نزدیکی نور طراحی شد. نوری که در این قاب وجود مظهر امام و یارانشان بود. طراحان اثر، قاب سال گذشته نیز مفهوم نزدیکی به نور با شکسته شدن انسان در خود و جدا شدن از منیت های وجودش را با بهره گرفتن از آینهکاریهای حرم امام رضا به نمایش گذاشتند. شاید نکته مهم در این سه اثر، اجرای خوب و انتخاب هوشمندانهی متریال، بوده باشد که باعث شده جدای از میزان موفقیت در انتقال مفهوم موردنظر طراحان، در ارتباط گرفتن با بینندهی اثر موفق باشد.
داشتن لباس فرم شاید برای فضایی مانند هیئت کمی سنگین به نظر برسد. معمولاً فضاهایی مانند مدرسه و یا سازمانها که نظاممند هستند و افراد علاوه برداشتن تعهد زمانی، وظیفهی خاصی را نیز بر عهدهدارند، از لباس فرم استفاده میکنند؛ ولی در اینجا تعهد خادمان یک امر قلبی است. در هیئت، فضا بیشتر از آنکه قوانین ظاهری داشته باشد، نظمی باطنی دارد که همه را به خود وابسته و مسئولیتپذیر میکند. عشق به صاحبان این خیمهها باعث ایجاد فضایی متفاوت میشود که افراد بهدوراز معادلات زندگی روزمره، بدون چشم داشت با دلوجان وظیفهای را انجام میدهند.
طراحی لباس در هیئت هنر پیش از آنکه برای خادمان باشد برای کمک به مهمانان عزادار است تا راحتتر بتوانند خادمان هیئت را بشناسند و از آنها کمک بگیرند. این لباسهای فرم (که پیشتر کمتر در هیئتهای دیگر دیدهشده است)، از وجوه تمایز هیئت هنر محسوب میشود. در طراحی لباس آقایان سعی شده است با الهام از لباسهای نظامی و گذاشتن بند سرشانه، صلابت و ایستادگی را به بیننده منتقل کند، برخورد گرم و صمیمی خدام با مهمانان به خصوص هنگام ورود، مکمل این لباسها شده است و صلابت را در کنار محبت باهم به نمایش گذاشته است. لباس بانوان هم که مانتو و شال خاص هیئت است، به نحوی طراحیشده است که در کنار حفظ حجاب کامل، خادمان بتوانند بدون مزاحمت به فعالیت بپردازند. طراحی لوگو بر روی سرآستینهای مانتو و بازوی لباسها برای آقایان و یقهی ایستاده، این لباسها را متمایز از دیگر لباسهای مشکی کرده است. نکتهی شاخص امسال، لباس دمام زن ها بود. لباس این گروه که برنامهی هیئت با دمام زنی آنها شروع میشود، معمولاً همان لباس فرم همراه با سربند بود. امسال علاوه بر آن کاوری اضافه شد که بهنوعی الهام از کفن پوشان و نشاندهندهی آمادگی برای شهادت بود. پشت کاورها نیز برای هماهنگی بیشتر لباسها با دیگر المانهای امسال هیئت، آرم پوستر که در فضاسازی هم استفادهشده بود، کار شد.
همچنین علاوه بر طراحی لباس برای خادمان هیئت، شال و لباس ویژه محرم برای عزاداران طراحیشده است که در معرض فروش قرار داده میشود. لباسهای مشکی برای کودکان که با استقبال عزاداران مواجه شد، از دیگر محصولات شاخص هر ساله ی هیئت دانشجویان و فارغالتحصیلان هنر است.
با آمدن محرم آهنگ زندگی تغییر میکند. همه در تب و تاب آماده شدن برای عزاداری و برپایی مجالس روضه هستند. در این میان هنرمندان نیز به این جمع بزرگ میپیوندند و به نحوی دیگر ارادت خود را نشان میدهند.
هرساله در هیئت دانشجویان و دانشآموختگان هنر، قسمت فروش آثار هنری، در کنار بخشهای متفاوت دیگر توجه عزاداران را به خود جلب میکند. هنرمندان در یک بازهی زمانی کوتاه و با یک حرکت جهادی تعداد زیادی محصول در شاخههای مختلف تهیه میکنند. این آثار که تعدادی برای آراستن فضا و تعدادی هم برای فروش و کمک به مخارج هیئت تهیه میشوند، معمولاً از کیفیت خوب و طراحی دقیق دانشجویان و فارغالتحصیلان هنر بهره بردهاند. اغلب آثاری که برای فضاسازی استفاده میشود نیز درنهایت به فروش میرسد و خریداران با این نگاه که این آثار در خیمهی عزای امام حسین علیهالسلام استفادهشده با حس و حالی دیگر به آنها مینگرند. در این دهه و پیش از آن میتوان جمعی هنرمند را دید که بهدوراز منیّت ها و با اخلاص در کنار هم کار میکنند. این محصولات در شاخههای تخصصی سفال، چرم، پارچه، فلز و جواهرات و دیگر شاخههای هنری در طول 40 روز پیش از ده محرم، طراحی و ساخته میشوند. تولید لباس و کتیبههایی خاص هیئت هنر در راستای ایجاد هویت بصری توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند.
بسیاری از این آثار نگاهی اصلاحی به سبک زندگی دارند. که البته رسیدن به این هدف نیاز به بررسی و دقت بیشتری دارد و با نگاهی طولانی مدت محقق میشود. آثاری که در محرم امسال برای کودکان طراحی و تولید شد باهدف آشنایی کودکان با فرهنگ عاشورا، در غالبی جذاب و توأمان با بازی ارائه گردید. در فضای فعلی جامعه که اغلب محصولات مربوط به کودکان کپیبرداری از فرهنگ غرب است نیاز به این محصولات بیشتر حس میشود و باید در طراحی این آثار، در کنار اهداف محتوایی مورد نظر، جذابیتهای بیشتری اعمال شود تا با استقبال مخاطبان نیز روبهرو گردد.
حماسهی تاریخی عاشورا و فداکاریهای یاران و اهل بیت امام حسین (ع)، چیزی نیست که حرارتش به آسانی از دل شیعیان بیرون رود. در این میان اما داستان عجیب شبیهترین افراد به پیامبر (ص) است که راوی کربلا دربارهی او گفته است : «فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً» ... این جمله و روایاتی که از احوالات حضرت علی اکبر (ع) در نیمروز عاشورا به دست ما رسیده است، آغاز ایدهای بود برای یک اثر چیدمانی به نام ارباً اربا. علی اکبر و سارا اکبری با کمک گروهی ده نفره از دوستان هنرمند خود، این اینستالیشن را در سوگوارهی ۹۳ هیئت هنر اجرا کردند. اجرای آثار مفهومی با موضوعات دینی-تاریخی کار جدیدی است که هیات هنر در مراسمهای سال گذشته، با اختصاص چندین قابِ مخصوص در خیمهی هیات، پیشرو آن بوده است. اثر مربوط به حضرت علی اکبر جزو کارهای دائمی این مجموعه بود که در قسمت ورودی خیمه و در مقابل چشم عابران قرار گرفت. بسیاری از افراد در برخورد اول جذب این کار میشدند و در مقابل آن توقف میکردند، چرا که میتوانستند حجمی معنادار را تنها از طریق انتزاع در فضای خالی میان نخها درک کنند.
طراحان با عبور نخهای نامرئی در جهات مختلف و تاباندن نور، از اثر انعکاسی آن برای تشبیه به برق شمشیر در حال حرکت استفاده کردهاند. شمشیرهایی که غیر قابل شمارش و از هر سو بر بدنی که دیگر نیست فرود آمدهاند. عروج، دیگر کلمهی مهمی بود که اثر روی آن تاکید داشته است. بالا رفتن از پلهها که از جای پای سرخ بر روی آن پیدا است و در پلهی سوم اثری از آن نیست، عروج از زمین به آسمان را مراد کرده است. پیشزمینهی سیاه اثر برای نمایش بهتر حجم اصلی در نظر گرفته شده، اما شاید با ایدهپردازی بیشتر، میتوانست نقش مهمتری در تکمیل کار ایفا کند. نکتهی مهم دیگر، انحصار این کار هنری در موضوعِ پیشفرض است و این سوال مطرح است که اگر این کار در فضایی غیر از یک هیات مذهبی و بدون نام به نمایش در میآمد باز هم در رساندن مفهوم خود موفق بود؟