در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
تجمع رسانهها در نقاط خاصی از کشور مانع از دیدن قشر عظیمی از مردم این سرزمین میشود. مردمی که نه در رفاهند و نه در فقر مطلق. میشود با ساعاتی زندگی در میان آنها شادی و غمشان و سختی و راحتیشان را فهمید و بدون اغراقهای منفی و مثبت زندگیشان را به تصویر کشید.
مجتبی حیدری عکاسی است که خود را به گوشه و کنار شهرش محدود نمیکند و سرتاسر ایران بزرگ را برای بیان وضع مردمانش طی میکند. سفرهای او غالبا به مناطق محروم است و در مجموعههای اخیرش نیز به سراغ کارآفرینان در مناطق کمتر برخوردار رفته است. در این پست فارغ از نگاه مجموعهای به کارهای او تصاویری را خواهیم دید که در سفرهای شهر به شهرش ثبت کرده است و شاید در آینده، مجموعه تصاویر او را نیز از نظر بگذرانیم.
به نظر میرسد حیدری کارگردان خوبی است چرا که بعضی تصاویر او از چینش حساب شده و هدفمندی برخوردارند، چینشی که ترکیب فرمی و رنگی، نور و اجزای مهم صحنه در آن به خوبی به کار گرفته شدهاند. او در بعضی عکسهایش توانسته روح مکان را با همین چینشها و قاببندیهای حساب شده به مخاطب منتقل کند، میتوان حدس زد که پشت ثبت این لحظات او توانسته به مخاطبانش نزدیک شود و از آنها رفتاری طبیعی را بگیرد.
کافه برای ما یادآور فرهنگیست وارداتی که چون نیاز به آن در زندگی جدیدمان هنوز وجود دارد، باقی مانده است. یک کافۀ موفق میتواند مخاطبان خود را از سرتاسر شهر جمع کند و نه تنها یکبار، بلکه بارها محلی برای ملاقاتهای آنها باشد. در واقع کافه از این ملاقاتها اعتبار میگیرد و به اسم و رسم آدمهایی که در آن رفت و آمد دارند شناخته میشود. یک کافه میتواند آنقدر مهم شود که در شکلگیری جریانات تازه و سرنوشت ساز نقش داشته باشد. "کافه تهرون" از آن کافههاییست که اعتبارش را از همین جریانات کسب کرده. کافهای که برای اثرگذار بودن تنها به جذابیتهای ظاهریاش اکتفا نشده.
پیشنهاد ایجاد این کافه در ادامۀ توری که با موضوع گردشگری ادبی در مورد حسن مقدم و ملک الشعرای بهار اجرا شده بود، از سوی مدیران دانشگاه تهران مطرح و در سال 92 با همکاری مدیران باغ نگارستان در محل باغ واقع در میدان بهارستان، خیایان دانشسرا افتتاح شد. در واقع کافه تهرون از دل جریاناتی پدید آمده و از ابتدا اعتبار اولیهاش را با خود همراه داشته. ناگفته نماند که کیفیت بالای فضایی نیز در این مکان مشاهده می شود که بخشی از آن به علت توجه به جزئیات در طراحی داخلی است و بخش دیگر آن به دلیل فضای دلنشین باغ نگارستان است که در مجموع هر مخاطبی را برای یک بار هم که شده به حضور در خود فرا میخواند.
اتفاق احداث کافه تهرون از یک سو نمونۀ خوبی است برای کسانی که شرط اولیۀ به راه انداختن جریانات فرهنگی و اجتماعی را ساخت بناهایی درخور و مناسب میدانند، درصورتی که از ابتدا نیازی به تخصیص بنا و اتلاف وقت و سرمایه برای آنها نیست؛ از سوی دیگر نشان دهندۀ جای خالی چنین بناهایی در بدنۀ فرهنگی و اجتماعی جامعه است و بر ضعف مساجد در ایفای نقششان تأکید میکند.