درست هفت سال از برگزاری نخستین جشنواره تجسمی فجر می گذرد. آن روزها در اساس نامه این جشنواره مواردی به عنوان اهداف اساسی ذکر شدند، ازجمله ارتقای هنر ایرانی و اسلامی، نمایش دستاوردهای تازه هنرمندان داخلی و خارجی، کشف استعدادهای هنری و توجه خاص به هنر متعهد و انقلابی. این روزها اما با قدم زدن در راهروهای گالری صبا فاصله عمیقی میان هفت سال پیش و امروز این جشنواره مشاهده می شود. هر چند وجود چند بخش جنبی در کنار بخش اصلی کمی از این فاصله خواهد کاست.
در مطلب دیگری به وضعیت آثار نمایش داده شده در بخش نقاشی اشاراتی شد. در نتیجه از آن گذر کرده و به بخش گرافیک، تصویرسازی وکاریکاتور خواهیم پرداخت.
با توجه به بی نظمی ها و تغییرات ناگهانی که در روند برگزاری جشنواره تجسمی فجر رخ داد، نهایتا بر خلاف گذشته بخش گرافیک صرفا به نمایش آثاری از شانزده طراح ایرانی پرداخت؛ شانزده نفری که به گفته برگزار کنندگان، سرآمدان این رشته محسوب می شوند؛ در حالی که جای خالی هنرمندان نام آشنایی در میان آنها حس می شود، به ویژه آنکه خبری از جوان تر های این عرصه نیست.
بخش تصویرسازی نیز به نمایش آثار تصویرسازانی پرداخت که تا پیش از سال نود فعالیت کرده اند. گذشته از تنوع و نوع نمایش آثار، کیفیت بعضی از آنها کافی و مناسب به نظر نمی رسیدند. به طور کلی وسعت فضای نمایش این بخش کافی نبوده و همین امر منجر به فشرده شدن آثار و نمایش نامناسب آنها شده بود. در بخش کاریکاتور نیز با آثار نسبتا متنوعی روبه رو بودیم که در کمال تعجب نام هنرمندان در کنار آثار نصب نشده بودند. حضور ناهماهنگ آثار مجسمه سازی نیز در مکان نمایش این آثار بیش از پیش به از هم گسیختگی فضا دامن زده بود.
در هر حال اگر امسال را آغاز روند جدید در تاریخ این جشنواره بدانیم، به نظر می رسد اساسا با فلسفه پیدایش آن مغایر است، با یک شروع نامناسب و بی نظم روبه رو هستیم که هر بخش ساز خود را می زند. در واقع برگزارکنندگان نمایشگاه امسال را نمایه ای از چندین سال هنر ایران معرفی می کنند، در حالی که نتیجه حاصل شده منجر به رسیدن به این هدف نمی شود.