در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
در فاجعۀ هفتم تیر سال 1360 بود که آیتالله بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی در مکان دفتر مرکزی حزب به شهادت رسیدند. امروز پس از گذر از خیابان شهیدصیرفیپور، وقتی از در شیشهای کوچکی به مجموعه فرهنگی سرچشمه داخل میشوید، نمیتوانید تصور کنید که اینجا همان مکان شهادت شهدای هفتم تیر است. این مجموعه از سال 1391 در منطقۀ سرچشمۀ تهران مورد استفاده قرار گرفته و از بخشهایی چون مسجد، ایوانِ مقتل شهدا، کتابخانه، حسینیه، موزه، مرکز آموزشی، سالن همایش، مهدکودک و ... تشکیل شده است که همۀ این بخشها در یک کلیت در کنار هم قرار گرفتهاند؛ درحالیکه اگر این اجزا با نظمی هدفمند در محله جانمایی شده بودند، کارکرد بهتری داشتند.
علت روکردن به ساخت چنین مجموعههایی را، باید از نواقص موجود در ساختارهای شهری جویا شد. در شهرهای امروز که بافت آنها از کنار هم قرارگرفتن عناصر منفرد تشکیل شده، کمتر میتوان نظمی را یافت که از در هم تنیده شدن تار و پود آن پیکر واحدی شکل بگیرد. لذا برای حفظ حیات فرهنگی جامعه، سادهترین راه حل تکیه بر همین تک بناهاست. اگرچه از دل چنین مکانهایی، چون حسینیۀ ارشاد خیابان شریعتی، بسیاری از تحولات و رخدادهای زمانۀ ما رقم خورده اند، اما باید توجه کرد که حرکت به سوی ساختارمند کردن فضاهای شهری از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که تنها با ساختارهایی که ریشه در زمینههای فرهنگی و تاریخی جامعه داشته باشند، میتوان به دنبال اثرگذاریِ حقیقی بود.
سمانه مطلبی ارتباط خود را با دنیای کودکان با تکنیک و طراحی منحصر به فردش، یعنی نخ و سوزن و دوخت تصاویر روی پارچه حفظ کرده است. وی با خلق فضاها و شخصیت پردازی شاد و کودکانه و رنگ آمیزی به وسیله ی نخ های رنگی جلوه ی بصری خاصی به آثار خود بخشیده است. او درباره ی آثارش می گوید: "از کودکی خانه ی پدربزرگم پر بود از پرچم های گلدوزی شده ی عزاداری امام حسین، پدربزرگم حسینیه ی بزرگی داشت و هر هفته در خانه شان هیئت بود. از آن موقع عاشق سوزن و نخ و چرخ خیاطی شدم.
سمانه مطلبی کارشناس گرافیک و عضو انجمن تصویرگران است. او تا کنون در چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی شرکت داشته و با نشریات مختلفی نیز همکاری کرده است.
سالها است که هنر چه به صورت مستقل، در قالب یک اثر هنری و چه به صورت فرعی، همراه با یک کالا یا خدمات در تار و پود سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع تنیده شده است. یکی از مظاهر بارز این اتفاق را میتوان در هنر-صنعت بسته بندی دید؛ آنجا که یک کالا در لفافهای از هنر در معرض انتخاب مشتریان قرار میگیرد. البته بسته بندی جزئی از ارزش افزوده کالا به حساب میآید و مردم هزینهی زیبایی، گیرایی، پایداری و سایر مزیتهای آن، هم چون کاربری ثانویه را میپردازند. اینجا است که اهمیت بستهبندی در اقتصاد خودنمایی میکند، چنان که یک کالای معمولی میتواند در یک بسته بندی لوکس چندین برابر ارزش واقعی خود به فروش برسد!
در برخی از کشورها بستهبندی، یکی از ارکان اساسی تولید و ارائه محصول به حساب میآید اما در کشور ما، چند سالی است که تولیدکنندگان پی به اهمیت این موضوع بردهاند و فهمیدهاند که بازار صرفا در جستجو محصول مناسب نیست. از همین رو کالاها و محصولات داخلی نیز رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند و رقابتی نانوشته در این بین شکل گرفته، که در آن هر شرکتی سعی میکند محصولات خود را به صورتی جذابتر ارائه دهد. شاید اولین«نمایشگاه دوسالانه آثار طراحان بسته بندی کشور» را بتوان گواه این ادعا دانست؛ اتفاقی خرسند که میتواند فاصله تولیدکنندگان و طراحان را کمتر کند و هنر را به صنعت بشناساند.
اختتامیه نخستین دو سالانه آثار طراحان بستهبندی، در سه بخش دانشجویی، حرفهای و نگاه ویژه، ١٧ مهرماه در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد، و هیات داوران متشکل از بیژن جناب، شهرزاد اسفرجانی، محمد رزاقی، فاطمه کرکه آبادی و مسعود نجات برگزیدگان خود را اعلام کردند.
بعضی معتقدند که هنر غریب یا هنر عجیب، با هنر زیبا تفاوت دارد و غربت و نو بودن را ویژهگی هنر قرن اخیر میدانند. هنری که ابتدایش حیرت است و انتهایش بسته به هدف هر هنرمندی متفاوت است. معمولا این آثار به میزانی که هوشمند بوده و پس از تعلیق ابتداییشان مخاطب را به میزانی از فهم برسانند موفق ارزیابی میشوند.
نمایشگاه «شعر پسلرزه»ی فزونی به دنبال القای حس مورد نظر او به هر طریق ممکن است. او تصویرسازی، مجسمه، ویدیو، نور و صدا را برای این هدف خود به کار گرفته تا جملهی شاعرانهی خودش را به دو زبان فارسی و انگلیسی و در قالب یک هنر غریب به مخاطبش منتقل کند. فزونی که متخصص استفاده از تایپوگرافی در پوستر است، این بار یک بعد به آثار همیشهگی خود اضافه کرده و فضای سه بعدی موزه را برای اجرای اینستالیشنی از تایپوهای خود انتخاب کرده است. این که فزونی تا چه میزان به هدف خود رسیده را باید از مخاطبین این نمایشگاه پرسید، اما به هر حال تلاش او برای تبدیل لغات به مجسمههایی معنادار تلاشی جالب توجه است.
پیام های سیاسی در پوستر های محمد صابر شیخ رضایی نیز دارای همین خصوصیات می باشند، صراحت بیان، کوبندگی و به تفکر واداشتن مخاطب. این هنرمند جوان پوستر هایش را طبق سخنان رهبر معظم انقلاب و نیز مقاومت در مقابل استکبار و ظلم ستیزی طراحی می کند.مثلا مجموعه ای از پوستر های وی که با موضوع تحریف امام به اجرا درآمده است طبق فرمایشی از مقام معظم رهبری است که می فرمایند: «اگر ملت ایران بخواهد به هدف های بزرگ خود برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند ... »
دیگر پوستر های او با عناوینی مانند: مگر به خواب ببینند ( ایران هرگز در مقابل آمریکا تسلیم نخواهد شد )، آرمان خواهی اولین فریضه ی دانشجویی، مشت آهنین، باب شهادت، مذاکره با آمریکا و... کار شده است.
محمد صابر شیخ رضایی، فارغ التحصیل کارشناسی ارتباط تصویری از دانشگاه هنر شاهد است. وی اکنون در زمینه ی طراحی گرافیک، تصویر سازی و عکاسی فعالیت می کند. کسب رتبه های برتر در بسیاری از مسابقات و جشنواره ها، ترجمه و تالیف کتب هنری و برپایی تعداد زیادی نمایشگاه از سوابق کاری و هنری او می باشد.