در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
قالیبافی در ایران پیش از اینکه یک صنعت باشد، یک سنت است، که در قالب میراث فرهنگی از نسلی به نسل بعد انتقال یافته است. خانوادههایی که روزگاری علاوه بر بافت قالی به تجارت قالی نیز اشتغال داشتند اکنون نیز این هنر قومی و ملی را به صورت یک هنر- صنعت اصیل ایرانی حفظ کرده و به دنیا عرضه میدارند.
خانواده حیدریان با ۱۲۰ سال پشتوانه یکی از همین خانواده های قدیمی، در تجارت قالی ایران است. هرچند خاستگاه اصلی آنان منطقه چهار محال و بختیاری است، اما در دنیای تجارت، نیاز بازار و سلیقه خریدار مهم است. از همین رو خانواده حیدریان نیز به سایر مناطق قالیبافی ایران ورود پیدا کردهاند تا قالیهایی مطابق با سلایق مختلف عرضه نماید.
وجه هنری قالی ایران، نسبت به سایر وجوه آن مغفول مانده، به طوریکه در نظر عامه جنبه کاربردی آن مهم است و برای اهل فن نیز تجارت و صادرات قالی الویت تعیین کننده است. با این همه قالی و قالیبافی هنری کاربردی است و این به معنی آن است که بُعد هنری قالی به اندازه کاربرد آن اهمیت دارد؛ در واقع این هنرمندی استادان طراح و چیردستی استادان بافنده است که باعث شده تا قالی ایرانی در طول صدها سال ارزش و اعتبار جهانی خود را همچنان حفظ نماید.
در این میان توجه خانواده حیدریان به وجوه مختلف هنر - صنعت قالی ایران به گونهای است که طیف های متعدد و متنوع سلایق و علایق را شامل میشود. از بازبافی قالیهای مشهور و آنتیک تاریخ قالیبافی ایران، ویژه خاص پسندها، تا بافت قالیهای مدرن برای سلیقههای جدید و البته تولید قالیهای معمول و رایج مناطق مختلف قالی بافی ایران، همه را میتوان در مجموعه قالیهای خانواده حیدریان مشاهده کرد. خانواده حیدریان را میتوان یکی از برندهای مطرح قالی ایرانی در سطح بین المللی به شمار آورد، بهطوریکه در نمایشگاههای معتبری چون دموتکس آلمان حضوری پر رنگ داشته و در سال ۲۰۰۸ نیز جایزه بهترین طراحی قالی شهر را از آن خود کرده است.
و ناگهان گلوله شلیک شد. در تاریکی شب سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358؛ فردای آن روز خبر شهادت استاد مطهری همه را شوکه کرد و از آن پس 12 اردیبهشت ماه را به یاد استادِ شهید، روز معلم نام نهادند.
در این میان هنرمندان و خصوصاً فعالان عرصه تجسمی همچون تمام مردم انقلابی در صحنه حاضر شدند و با خلق آثار هنری متعدد، تصویر استاد را در ذهن ها ماندگار کردند. البته نکته قابل توجه در اولین پوسترهایی که به یاد استاد کار شد، استفاده مشترک از یک عکس بود که شاید این اشتراک به دلیل مشترک بودن خالق آثار باشد چرا که تعداد زیادی از این پوسترها اثر مرحوم ابوالفضل عالی بودند، که با تکنیک ترکیب مواد، در سال 1360 خلق شدند و همان سال در یک نمایشگاه گروهی در موزه ی هنرهای معاصر تهران به نمایش در آمدند.
نقاش می تواند نقاشی کند بدون آن که ملزم به نمایش دادن یک پیام یا به تصویر کشیدن موضوعی خاص باشد. شاید این عمده تفاوت میان نقاشی و گرافیک و تصویرسازی است. اثر گرافیست در تعامل با مخاطب تعریف می شود و باید پیامی را به مخاطب منتقل کند، خواه تبلیغاتی، خواه فرهنگی؛ تصویر ساز هم ملزم به روایت یک داستان در غالب تصاویر است، اما نقاش این الزامات را ندارد.
در واقع نقاش می تواند از مفاهیم و موضوعات رئالیستی(واقعی) برداشتی انتزاعی داشته باشد و مفهوم را ساده شده و تنها با رنگ و فرم به تصویر بکشد؛ کاری که مرتضی اسدی در آخرین نمایشگاهش با عنوان "من و پاییز" استادانه انجام داده.
نقاشی های وی علارغم وحدت موضوعی بسیار متفاوت اند. در برخی از آثار رنگ ها و نقش ها پاییزی است ولی در بعضی دیگر نه. رنگ های گرم پاییزی، مربع های آبی کاربنی و رنگ های گرم در مرکز آن و... تصویری است که نقاش از پاییزِ اطرافش برای مخاطب به تصویر می کشد. آثار اسدی از منظر به کار بردن رنگ و ترکیب بندی عناصر، استادانه و زیباست
در بخشی از معرفی نامه ی این نمایشگاه می خوانیم: "من چیزی به جز پاییز در پیرامون خود نیافتم. پاییزی که باید آن را چون جان شیرین دوست داشت و در انتظار زمستانی سخت و در انتظار بهاری دیگر ماند."
مرتضی اسدی لیسانس نقاشی اش را از دانشگاه تهران دریافت کرد و فوق لیسانس را در همین دانشگاه، در رشته تصویرسازی ادامه داد. وی دارای دکترای پژوهش هنر از دانشگاه شاهد و نیز دکترای تاریخ هنر از دانشگاه سوربن پاریس است. در کارنامه ی اسدی علاوه بر تدریس در دانشگاه های مختلف هنر و عضویت در هیئت علمی دانشگاه شاهد، برگزاری ده ها نمایشگاه فردی و گروهی نیز دیده می شود
رونالد ریگان زمانی برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی گفته بود:«باید قشر عظیمی از جوانانی که نگرشی مصرف گرایانه نسبت به جامعه دارند، در شوروی بوجود بیاید، یک نسل پپسی!».
این عبارت اگرچه رویکرد یک رئیس جمهور فقید امریکا در باب کشوری غیر از کشور ماست، اما فحوای آن، نگاه حاکم بر نظام سرمایه داری را به نمایش می گذارد. نگاهی که با ایجاد نوع خاصی از سبک زندگی، آرام آرام اندیشه و فرهنگ جامعه ای را دگرگون می کند و زمینه را برای استثمار و بهره کشی از آن جامعه در راستای منویات خود فراهم می نماید؛ تردیدی نیست که گاه افراد و جریاناتی درون همین جوامع، بازوان اجرایی این نظام سلطه می شوند و جامعه را به سوی آنچه آن ها می خواهند و نه آنچه حقیقتا شایسته است، سوق می دهند.
رسانه ها و خصوصا در حیطۀ هنر، جشنواره ها و سالانه و دوسالانه ها و از این قبیل، همواره در جهت دهی نگاه جامعه و سبک زندگی و به تبع، تفکر آن جامعه نقشی انکارناپذیر داشته اند و در حقیقت بخشی از سکان داری فرهنگ یک جامعه به عهدۀ این جریانات است. از این رو، اینکه رسانه ها و جشنواره ها با چه هدفی برگزار شوند و خود از کدام آبشخور فکری تغذیه شده باشند، تا حدود زیادی تعیین کنندۀ شاکلۀ جامعۀ مخاطب در آینده است.
هشتمین منتخب نسل نو، با هدف هر سالۀ کشف استعدادهای کمتر ظهور یافته، در حالی برگزار شد که هیات انتخاب این دوره را خانم و آقایان: شیده تامی، محمدمهدی طباطبایی و آرش صداقت کیش تشکیل داده بودند. در این سالانه تعداد 81 اثر از 44 هنرمند جوان برای نمایش برگزیده شده بود که هیات انتخاب، برخی از معیارهای این گزینش را نکاتی عینی مانند پرهیز از کلیشه و نه تکرار، مهارت فنی و نه نمایش تکنیک، و استفاده از عکس و نه نگاه ازدریچه دوربین، ذکر کرده است. علارغم معیارهای تعیین شده، آثار به نمایش درآمده طیف متنوعی از آثار قوی تا ضعیف بود.
آثار قوی (با لحاظ محدودۀ سنی شرکت کنندگان) و قابل تامل این نمایشگاه را اگرچه نمی توان نادیده گرفت اما وجود این گونه آثار در سالانه ای با ادعای معرفی استعدادهای یک نسل، و با دامنۀ دریافت 1347 اثر از سراسر کشور، قابل پیش بینی است؛ لیکن آنچه مخاطب را شگفت زده می کند وجود آثاری با سطح کیفی نازل در میان آثار به نمایش درآمده است، آثاری که در آن ها نمی توان اثر چندانی از مهارت فنی یافت. انتخاب چنین آثاری برای نمایشگاهی که به بیان برگزارکنندگانش جمع بندی توانایی عمومی در نقاشی نسل جوان است، و از این رو گزینشی دقیق تر می طلبد، جای تامل دارد. چرا که به نظر می رسد بسیاری از آثار کلاسی دانشجویان و هنرآموزان در سراسر کشور که داوران محترم آن ها را غیرقابل ارائه دانسته اند، نیز به مراتب بهتر و حرفه ای تر از بعضی از این آثار است.
البته بیان این نکات، دشواری انتخاب برگزیده های یک نسل جوان که هنوز زبان تصویری شخصی و تثبیت شده ای ندارند را کتمان نمی کند، اما در صورت پذیرش این مطلب که داوری بر اساس معیارهای حرفه ای صورت گرفته (چنان که هیات انتخاب در بروشور نمایشگاه صراحتا ذکر کرده بودند)، راه یافتن بسیاری از آثار به مرحله ی نمایش قدری سوال برانگیز است.