این روزها که گاه به گاهی خبر کم شدن درختان را از خیابانهای تهران میشنویم، از چنارهای ولیعصر گرفته تا درختان باغ تجریش، نیاز به صدایی بلندتر هست که از گلوی درختان فریاد بزند و نشان دهد که درختان خیلی هم بی زبان نیستند..
محمد راستگو مجسمهسازی است که این دغدغه را در مجسمههایش به تصویر کشیده و آنها را به حفظ درختان مامور کرده است. شخصیتهای او ما را به یاد مجسمهی اطلس میاندازند که زمین را بر دوش خود گرفته و به سختی حملش میکند. او دو مرد سفید رنگ را در حالتی ساخته که هر یک به زیر درختی در حال سقوط رفته و با دشواری مانع از سقوط درختها میشوند. راستگو برای طراحی مجسمههایش خود به جای آنها قرار گرفته و با انتخاب حالت ایستادن آنها، مدلسازیهای ابتدایی را انجام داده و با ساختن قطعات مجزا از هم، آنها را به بدنهی اصلی متصل کرده است.
راستگو در مصاحبهاش با نشریه خط این گونه میگوید: « قبل از نصب مجسمه کنار درخت ایستادم و میدیدم که هیچ کس به درخت و اطرافش توجه نمیکرد، حتی وقتی مجسمه را قبل از نصب کنار درخت قرار داده بودم نیز کسی به آنها توجهی نمیکرد. مرحله سوم نوبت به نصب مجسمه رسید. پس از نصب با فاصله عابران را تماشا میکردم، همهی آنها مجسمه و درخت را میدیدند، مکث میکردند، برای درخت ناراحت میشدند و در انتها از توجه کردن به وضع فعلی آن خوشحال بودند.»