در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
از بازار سنتی، در بافت شهرهای تاریخی، به عنوان شاهرگ حیاتی شهر یاد میشود که البته این استعاره بیدلیل به کار برده نشده است. اما مراکز خرید امروزی نقشی مثل شهربازی در کارتون پینوکیو را دارند. در نمای اول با زرق و برقشان تو را مسحور میکنند و هرچه پرزرق و برقتر باشند و مشتریان بیشتری را جذب کنند معماری آنها را موفقتر میدانند. این در حالی است که تمام این تلاشها برای به فروش رساندن کالاهای وارداتی است و در این اوضاع و احوال، بهتازگی جوایز معماریای هم به بهترین طرح برای طراحی نما و پوستۀ این مراکز خرید تعلق میگیرد و نتیجۀ این نوع مسابقات به صورت تیتر محافل خبری معماری منتشر میشود.
بازارهای گذشته اگرچه محل داد و ستد کالاهای وارداتی بودند، اما نبض آنها به دست تولیدات داخلی زده می شد. بازارهایی که نه تنها در اتصال ارکان اصلی شهر به یکدیگر شاهرگ حیات بودند، بلکه با ارائۀ تولیدات داخلی رگ حیاتی جامعه را در دست داشتند. اما امروز مجتمعهای تجاری، با شکل معماری وارداتی خود، حاکی از ماهیت پوشالی و تو خالی خود هستند و قصۀ آنها قصۀ غلبه یافتن برنامۀ طراحی شدۀ اقتصاد جهانی برای ماست. کمک بیشتر به رونق گرفتن این مراکز خرید توسط معماری و صاحبان رسانۀ آن در جامعه ای که نیاز مبرم به ایستادگی در مقابل هجمۀ واردات غیر ضروری را دارد، بدون شک اشتباهی بزرگ است.
" در بررسیهای مربوط به معماری ایران، کمتر به معماری بومی ایران توجه شده و این عنوان را بیشتر به معماریهای غیرشهری و عمدتاً روستایی اطلاق کردهاند. به همین علت، معماری بومی روستایی چون ابیانه و ماسوله حدوداً شناخته شده و مورد توجه قرار گرفتهاند؛ اما به عنوان مثال معماری بومی تهران و سایر شهرهای باسابقه کشور ناشناخته ماندهاند. معماری بومی، شاخهای دیگر از معماری مبتنی بر سنت است که بیش از همه به مکان و فرهنگ مکانی که بر آن قرار گرفته تکیه میکند. این معماری، ضمن بهرهوری از اصول مشترک سازمان یابی فضا در ترکیب و آرایش فضا، کاربرد مصالح بوم آورد پوشش نماها و دهنهها، لهجه معماری مختص مکان خود را حفظ می کند."
معماری مبتنی بر بوم، رویکردی است که نشریه خط نیز، در بررسی و نقد آثار معماری، بدان توجه ویژه دارد. این کتاب، حاصل ثبت و بررسی مشاهدات مهندس محمدرضا حائری، از سال ۱۳۵۲ تا به امروز است. این مجموعه، در مسیر دستیابی به سرچشمههای معماری ایرانی، در راستای تحقق معماری معاصر ایران، توانسته به عنوان منبع معتبری در میان معماران، به ویژه دانشجویان این رشته، شناحته شود.
این کتاب مشتمل بر هفت گفتار، در زمینهی زبان و توان معماری است که هر یک جنبهای از احوال معاری ایران را بررسی میکند که این هفت گفتار، برمدار یک هدف قرار دارد : بسترسازی برای تدوین زبان معماری معاصر ایران.
در روند ساختوسازهای اخیر شهر تهران، شاهد تخریب گسترده خانههای قدیمی و جایگزینی آنها با آپارتمانها هستیم. در این میان، بسیاری از خانههای ارزشمند و قابل بازسازی مشاهده میشود که بدون توجه به کیفیتهای فضایی و نوع زندگی جاری در آنها، تنها در جهت منافع اقتصادی تخریب میشوند.
بازسازی خانه کاوه، از آن دست پروژه هایی است که مسئله حفظ ارزشها و توجه به کیفیت فضایی، در اولویت امر طراحی آن، قرار داشته است. دمیدن روح معماری ایرانی به کالبد بنایی که بناست زندگی در آن به سبک امروزی جریان داشته باشد، توانسته در طرح معماری این ساختمان، جلوههایی داشته باشد، که به آن خلاصه وار اشاره می کنیم؛
1. دعوت کنندگی سردرب ورودی بنا و تاثیر برج های دوقلوی آجری، در ایجاد چنین حسی در مخاطب...
2. استفاده از مصالح آجر و خلق ترکیب بندی حجمی متنوع در بخش های مختلف بنا که ویژگی انعطاف پذیری و پویایی را در بنا تقویت می کند...
3. استفاده از فضای نیمه باز، به عنوان جزیی لاینفک از معماری ایرانی که در طراحیهای امروزی کمتر دیده می شود.
4. طرح نمای اصلی، تنها بخشی از گفت و گوی ساختمان با کاربر است(برخلاف اکثر طرح ها، که خلاقانه ترین بخش آن، طراحی نمای ورودی است.)
5. اهمیت دادن به فضای حیاط و دمیدن روح زندگی به کالبد آن؛ به جای تنزل آن به صرف تامین فضای سبز حداقلی برای ساکنین...
6. ضمن مدرن بودن فضاهای داخلی و جریان زندگی حاکم، رنگ و بوی سنت و فرهنگ ایرانی، در بخش های مختلف ساختمان، حس می شود.
و در نهایت، این نکته کلی از طرح ساختمان کاوه، قابل برداشت است، که سنت و زندگی مدرن در تضاد با هم نبوده و میتوان این دو را به شکل تعامل پذیری به هم نزدیک کرد. این که سنت زمانش به سر آمده و روح زندگی شهرنشینی با سنت در تعارض است، ادعایی پوچ و بیهوده است.