در میان آثار نمایشگاه هنرهای تجسمی فجر به جرات میتوان گفت تصویرسازیهایی حضور دارند که یک سر و گردن بالاتر از هنرهای دیگر خودنمایی میکنند. آثاری که در شخصیتپردازی، رنگ آمیزی، تکنیک و طراحی حرفهایی برای گفتن دارند و از نظر موضوع و محتوا قابل تأمل هستند. تصاویری که حکایت از اشعار و داستانهای ایران دارند. داستان نوح را روایت میکنند و داستانهای کهن ایران را. اما آیا این موضوعها تنها خاص این جشنواره است؟ آیا جشنواره فجر قرار بر روایت تاریخ معاصر انقلاب ایران ندارد؟ روایتی گاه با زبان تصویرسازی و گاه با زبان پوستر، نقاشی و... .
اگر چشم بر این موضوع ببندیم، هنرمندان تصویرساز ایرانی را به راستی باید ارج نهیم. پیشرفت کارها بسیار مشهود و قابل تقدیر است. برخی از آثار تک فریم ارائه شدهاند و برخی در قالب چند تصویر که کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و قالب روایتگری کتاب مصور را دارند. یکی از آثار که متعلق به خانم پریشانزاده است، پا را فراتر از سطح دو بعدی کاغذ و تکنیکهای مرسوم گذاشته است و با استفاده از چاپ سیلک اسکیرین روی شیشه و استفاده از محیط اطراف اثر در روایتگری تصویر، تصویرسازی مفهومی را در نمایشگاه در معرض نمایش میگذارد.
اما جدایی از آثار، ارائه آنها میتواند نقش مؤثری در استقبال از نمایشگاه داشته باشد. آشفتگی در چیدمان و عدم تقسیمبندی حوزه کاری آثار و حتی ثبت نوع اثر در شناسنامه، چنان سردرگمی در مخاطب جشنواره ایجاد مینماید که او را از بازدید منصرف میکند. علاوه بر این گاه مخاطب را بر سر دو راهی تشخیص اثر میان نقاشی یا تصویرسازی قرار میدهد و این حکایت از مرز مشترک این هنرها با یکدیگر دارد. حکایت جشنواره امسال پیشرفت روز افزون هنرمندان تصویرساز است، و سکون و عدم تلاش مسئولین در راستای افزایش کیفیت در ارائه آثار.