در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
هر هنرمند سلوک فردی ای دارد که خواه ناخواه در اثرش نمایان می شود و این سلوک همیشه توسط مخاطب دیده یا فهمیده نمی شود.
نقاشی خط یکی از آن هنرهایی است که شاید تکلیف مخاطب عادی با آن روشن نباشد، هنری که هم نقاشی است و هم خط. در این گونه آثار هنرمند از خوشنویسی، به شیوه ی مرسوم آن و برای نگارش شعر یا مطلبی استفاده نمی کند؛ بلکه حروف یا کلمات را عناصر بصری ای می داند که به واسطه ی آن ها مفهوم مورد نظر خود را به نمایش می گذارد. در واقع در نقاشی خط خوانش کلمات آنقدر ها موضوعیت ندارد، بلکه کارکرد آن ها در چیدمان کلی اثر است که مهم می شود.
تبعا هنرمندی که وارد این حوزه می شود هم باید به اصول خوشنویسی آشنایی داشته باشد و هم درک دستی از چیدمان عناصر(کمپوزوسیون)؛ محمد سعید نقاشیان از جمله هنرمندانی است که به این دو مسلط است، گواه این ادعا ۲۵ سال فعالیت حرفه ای او در زمینه ی خوشنویسی سنتی و ۱۸ سال تجربه ی وی در خوشنویسی خط معلی است. نقاشیان در دانشگاه نیز به تحصیل رشته ی گرافیک پرداخته که در شناخت درست او از ترکیب بندی نقش مهمی دارد. وی نقاشی خط را با صورتی مدرن و با استفاده از حروف فارسی، هم بر مبنای خوشنویسی سنتی و هم خوشنویسی نو تر(خط معلی) به مخاطب ارائه می دهد.
در آثار نقاشیان میان موضوع و نقاشی خط ترسیم شده ارتباط وجود دارد، مثلا در یکی از آثار او با نام موج، به کمک رنگ و چیدمان، این مفهوم در ذهن مخاطب زنده می شود، یا در اثر دیگری به نام میترا(خورشید) با چیدمان درست حروف، تصویر خورشید به ذهن متبادر می گردد. وی در سایت شخصی خود می نویسد: "من در آثارم بیشتر سعی کردم به فلسفه ی وجود خط بپردازم و با شناخت درست نسبت به حروف و شان نزول حروف و باطن حروف و فلسفه وحدت وجود از نگاه بزرگان و عرفای شیعه، دست به خلق آثاری با این تفکر و اندیشه بزنم."
به نظر می رسد که در پس این حروف در هم تنیده، چیزهایی هست که به درست یا غلط، شاید برای هیچ کس جز خود هنرمند فهم شدنی نیست.
دریا پیکر بی جان آیلان را به ساحل آورد، تا این کودک سه ساله نمایندهای باشد از هزاران انسان بی گناهی که به خاطر وحشیگری تروریست و حامیان غربیاش، راه مهاجرت در پیش گرفتند و در دریایی میان مبدا و مقصد غرق شدند.
پس از انتشار تصویری تاثیرگذار از آیلان توسط خبرنگار ترک، رسانههای جهان بعضی از روی وجدان، بعضی از روی رفع تکلیف و عدهای برای گرفتن دست پیش به پوشش خبری آن پرداختند. اما این گزارههای خبری هیچگاه نمایشدهندهی همهی واقعیت نیست که اگر بود، این حجم از ظلم و تجاوز در روز روشن انکار نمیشد. بخش مهمتر این اتفاق، حرکت خودجوش هنرمندان سراسر دنیا بود که هر یک به فراخور دریافت خود تصویری از ماجرا ترسیم کردهاند. هنرمندان تجسمی با حفظ تصویر اصلی نیلوفر دمیر، فضای تصویر را به سلیقهی خود تغییر دادند و با ابزارهای هنر یعنی استعاره ، کنایه و تشبیه، سعی در نمایش لایههای عمیقتری از حادثه داشتنهاند. بعضی برای رویاهای غرق شدهی کودک سوری مرثیه سرودهاند، بعضی آیلان را با پای تخیل به صحن سازمان ملل کشاندهاند و گروهی در پی بیان برداشت سیاسی خود بودهاند. کاریکاتور، نقاشی، کلاژ، تصویرسازی و مجسمه از جمله قالبهای فعالیت هنرمندان در این چند روزه بوده است.
آنچه در تصویرسازیهای پژمان رحیمیزاده به چشم میآید، شخصیتپردازیهای او به شیوه "گروتسک" است. شخصیتهای او حالتی از خنده و ترس را در ناهماهنگی اجزای صورت و اندام انسانی و حیوانی، توامان دارد. مضحک بودن و در عین حال اغراق در برخی از اجزا، تضاد و کنایهای را در بستر داستان برای کودک و نوجوان به شکل خوش آیندی ارائه دادهاست.
جدا از فضاسازی تصاویر، که وامدار نشانهها و ترکیببندی و پرسپکتیو نقاشی ایرانی است؛ نوع پردازش شخصیتها حال و هوای هنر ایرانی و شرقی ندارد.
موزه متروپولیتن نیویورک در سال ۱۸۷۲ در مرکز شهر نیویورک و در مجاورت سنترال پارک افتتاح گردید.این موزه هم اکنون یکی از بزرگ ترین و مشهورترین موزه های هنری دنیا است، که با داشتن کلکسیونی دو میلیونی، هر ساله میزبان ۴ میلیون بازدید کننده از سراسر جهان می باشد. به تازگی وب سایت موزه متروپولیتن نیویورک در اقدامی مهم، گنجینهای ارزشمند از پنج دهه نشر کتابهای هنری، از سال 1984 تا به امروز را برای مطالعه و تحقیق بهصورت رایگان در اختیار تمام کاربران اینترنت قرار داده است.
در میان این 425 کتاب، 84 عنوان کتاب با موضوع هنر اسلامی ایرانی نیز موجود است؛ که از آن جمله میتوان به «هنر دنیای اسلام: منبعی برای دانشجویان» و «هنر عصر برنز: جنوب شرقی ایران، غرب آسیای مرکزی» اشاره کرد.
برای دریافت رایگان کتب هنری موزه متروپولیتن به اینجا مراجعه کنید و پس از کلیک روی گزینه More در کنار هر عنوان میتوانید با استفاده از گزینه Download Volume نسخه PDF کتاب را دریافت کنید و از این فرصت استثنایی بهره کافی را ببرید.
نوشتار در کنار تصاویر راه های ارتباطی یک پوستر را تشکیل می دهند. به همین دلیل است که توانایی یک طراح گرافیک در به کار گیری نوشتار بسیارمهم است.
یکی از مثال های خوب از به کاری گیری مناسب نوشتار را در آثار قباد شیوا می توان یافت. پوسترهای این هنرمند نسل دوم گرافیک ایران در واقع صفحاتی هستند که با نوشته های اغلب دست نویس یا خوش نویسی شده آراسته شده اند؛ مسئله ای که این روزها به دلیل ورود نرم افزارها به عالم گرافیک کمتر به آن توجه می شود، حال آنکه یک طراح به راحتی می تواند به این وسیله اثر خود را منحصر به فرد کند.
پوسترهای شیوا اغلب به صورت دستی و با تکنیک هایی کار شده اند که این دستی بودن را بیش از پیش یاد آور شوند، حتی پوسترهای معاصر تر او نیز که بدون شک دخالت نرم افزاری در آنها صورت گرفته، همین حال و هوا را دارند.
در بسیاری از پوسترهای او که حال و هوای نقاشانه و دخالت های دستی در آنها پر رنگ تر است، عناوین نیز همسو با کلیت اثر به صورت دست نویس ارائه شده اند. در واقع شیوا با رعایت اصول خوش نویسی اصیل ایرانی و افزودن تصرفات شخصی این عناوین و نوشتار را طراحی کرده است؛ این عناوین دست نویس اغلب حجم بزرگی از پوستر را اشغال می کنند و در واقع به نظر می رسد این نوع کاربرد آغازی است بر آنچه امروز در آثار نسل چهارم و پنجم گرافیک ایران به صورت جدی تر دنبال می شود.
با یک نگاه به آثار شیوا به نظر می رسد او برخطوط کهن ایرانی اشراف داشته و قوانین آن را می داند. این آشنایی با خطوط اصیل ایرانی و آشنایی و تسلط به قواعد آن، مسئله ای است که می بایست بیشتر مورد توجه طراحان نسل جدید قرار گیرد، به ویژه آن هایی که هنوز در ابتدای راه هستند.
نقاش می تواند نقاشی کند بدون آن که ملزم به نمایش دادن یک پیام یا به تصویر کشیدن موضوعی خاص باشد. شاید این عمده تفاوت میان نقاشی و گرافیک و تصویرسازی است. اثر گرافیست در تعامل با مخاطب تعریف می شود و باید پیامی را به مخاطب منتقل کند، خواه تبلیغاتی، خواه فرهنگی؛ تصویر ساز هم ملزم به روایت یک داستان در غالب تصاویر است، اما نقاش این الزامات را ندارد.
در واقع نقاش می تواند از مفاهیم و موضوعات رئالیستی(واقعی) برداشتی انتزاعی داشته باشد و مفهوم را ساده شده و تنها با رنگ و فرم به تصویر بکشد؛ کاری که مرتضی اسدی در آخرین نمایشگاهش با عنوان "من و پاییز" استادانه انجام داده.
نقاشی های وی علارغم وحدت موضوعی بسیار متفاوت اند. در برخی از آثار رنگ ها و نقش ها پاییزی است ولی در بعضی دیگر نه. رنگ های گرم پاییزی، مربع های آبی کاربنی و رنگ های گرم در مرکز آن و... تصویری است که نقاش از پاییزِ اطرافش برای مخاطب به تصویر می کشد. آثار اسدی از منظر به کار بردن رنگ و ترکیب بندی عناصر، استادانه و زیباست
در بخشی از معرفی نامه ی این نمایشگاه می خوانیم: "من چیزی به جز پاییز در پیرامون خود نیافتم. پاییزی که باید آن را چون جان شیرین دوست داشت و در انتظار زمستانی سخت و در انتظار بهاری دیگر ماند."
مرتضی اسدی لیسانس نقاشی اش را از دانشگاه تهران دریافت کرد و فوق لیسانس را در همین دانشگاه، در رشته تصویرسازی ادامه داد. وی دارای دکترای پژوهش هنر از دانشگاه شاهد و نیز دکترای تاریخ هنر از دانشگاه سوربن پاریس است. در کارنامه ی اسدی علاوه بر تدریس در دانشگاه های مختلف هنر و عضویت در هیئت علمی دانشگاه شاهد، برگزاری ده ها نمایشگاه فردی و گروهی نیز دیده می شود