در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
مریله نودکر در مجموعه عکس طبیعت بیجان از پیشینه تصویری نقاشیهای قرن ۱۶ و ۱۷م. در عکسهایش بهره برده است. عکسهای او مانند دیگر آثار عکاسی صحنهآرایی شده از لحاظ صوری با تاریخ هنر پیوند دارد. او برای خلق این مجموعه از نقاشیهای طبیعت بیجان در قرن شانزده و هفده میلادی بهره جسته است. او موضوع ونتیاس در نقاشیهای سده ۱۶ و ۱۷.م فلاندر و هلند را با اشیا و مفاهیم امروزی بازسازی میکند. vanitas سبکی ازنقاشی طبیعت بیجان است که در آن دوره رواج داشته است و از اعتقاد مسیحیان به مرگ و پوچی و زودگذری دنیا نشات میگیرد. معنای این کلمه لاتین غرور است و به این مفهوم که غرور به ظواهر دنیا امری باطل است. در آن دوره نقاشان در کنار کشیدن اشیا لوکس و زیبا به عنوان ظواهر و امیال دنیوی و گذرا، اشیایی مانند جمجمه( یادآور مرگ)، دود و ساعت شنی( کوتاهی زندگی) میوه های فاسد( پوسیدگی) و آلات موسیقی( طبیعت زودگذر زندگی) می کشیدند. آنها همچنین میوه، گل و پروانه یا لیمو پوست کنده در ترکیب بندی استفاده میکردند که مفهوم زندگی جذاب وشیرین اما تلخ مزه از آن تفسیر میشد.
مریله نودکر در عکس هایش از اشیا پلاستیکی در ترکیببندی و فضاسازی به همان سبک نقاشی استفاده کرده است. اشیا پلاستیکی که مصرف روزانه دارند و به طور انبوه تولید میشوند. عکاس مانند نقاشان قدیمی به طبیعت بیارزش این اشیا و وسایل پلاستیکی اشاره میکند. عکسهای او به یک ونیتاس زمینی و مادی اشاره دارند. اغلب این اشیا و مواد متضمن تولید انبوه و ارزان است که با نوری دراماتیک عکاسی شدهاست. عکاس با قرار دادن این اشیا بیارزش در صحنه و سبک عکاسی دراماتیکاش، بیهودگی مصرف معاصر را یادآوری می کند. مجموعه عکسهای ستاره سنجری با نام پایان استمراری با ظاهر و تم مشابه اما درون مایه متفاوت را در اینجا ببینید.
در آستانه بهار 95 و نو شدن طبیعت، سازمان زیباسازی شهرداری تهران، طرح بهارستان را برای استقبال هر چه بهتر از بهار پیشنهاد و اجرا کرد.به گفته یکی از مسؤلان این سازمان، طرح بهارستان با اقتباس از برنامه مشابه آن در جهان که به شکل فستیوال برگزار می شود، قرار است هر ساله به منزله یک رویداد هنری در چند رشته برگزار شود که یکی از آنها، نقاشی دیواری است.این نقاشی ها از میان آثار برگزیده ای که در فراخوان سازمان زیباسازی به دست آنها رسیده انتخاب شده اند و دارای نقاط مشترکی هستند که از جمله آنها می توان به استفاده از نمادهایی برگرفته از طبیعت و رسومات ایرانی برای نوروزو تلفیق آنها با رنگهای شاد و با طراوت و در برخی موارد بزرگنمایی و انتزاعی بودن این نمادها ، برای القای هرچه بیشتر حس نو شدن و رویش به بیننده، اشاره کرد، همچنین این نکته را باید یادآور شد که این نقاشی ها نه تنها چهره شهر را به هم ریخته و نامنظم نکرده بلکه در بیشتر آنها سعی شده از لحاظ بصری پیوند خطوط و اجزای نقاشی با مناظر طبیعی و حتی ساختمان های شهر، حفظ شود و این خطوط در امتداد و پیونددهنده نماهای شهری باشند.
این اقدام شهرداری در خلق و بازسازی نقاشی های دیواری در آستانه بهار، باعث شد دیوارها و چهره دودگرفته تهران، با طبیعتی که در آغاز بهار، غبار از تن می زداید و لباسی نو به تن می کند، همسو و همگام شود و نکته مهم اینجاست که این آثار باعث شد شهروندانی که برای هم قدم شدن با ماشین زمان در زندگی امروزی بشر، که گویی سرعتی بیشتر به خود گرفته، حتی شده برای چند ثانیه از سرعت قدمهای خود کاسته و با دیدن این آثار و تأمل در آنها، صدای آمدن بهار را بشنوند، بهاری که آمدنش نویدبخش نو شدن و آغازی دوباره است و با زدودن رخوت و سستی از طبیعت جانی دوباره به آن می بخشد.
پرویز کلانتری در زمان تدریس در دانشکده معماری و زمانی که دانشجویان را برای طراحی از بناها، به شهرهای مختلف می برد، به تدریج با حضور در چنین فضاهایی، میل و علاقه به نقاشی از بناهای معماری در او برانگیخته شد. او از سال ۱۳۵۳ با شروع نقاشیهای کاهگلی، دوره ی تازهای را در زندگی هنری خود آغاز کرد.
با استفاده از کاهگل، آثار نقاشی بدیعی خلق کرد که بازتابی زیبا از طبیعت و روستاهای ایران را به تصویر می کشید. این آثار برگرفته از قاب های تصویری بود که او حس مکان را در معماری ایرانی با آن ها تجربه کرده بود. در این مجموعه از آثار او، تجلی زندگی در بافت شهر و روستا از زاویه دید انسانی، آن چنان هنرمندانه و هوشمندانه ترسیم شده که حس و حالی واقعی از بافت شهری و روستایی ایران را در نظر بیننده به تصویر می کشد. کاری که او با کاهگل انجام داد، طاق ها و گنبدهایی که در کارهایش خلق کرد، جان تازهای به معماری فراموش شده ایران بخشید و نوعی درک هویت ایرانی او را نشان می داد. نقاشی متفاوت و عمیقا وفادار به عناصر بومی ... کلانتری نقاشی بود که در بازنمایی عناصر شهر و روستای ایرانی، به نوعی هویت خاکی خود را جستجو می کرد و چه خوب گفت که نقاش مناظر خاک آلودم... .
دیدن، جایگاه ما را در جهان متعین میسازد. ارتباط بین آنچه میبینیم و آنچه میدانیم هرگز یکنواخت و ثابت نیست( جان برجر، درباره نگریستن).
تکنولوژی، ما را در انبوهی از تصاویر دوربین عکاسی و دیگر ابزارهای دیدن تصویر مانند تلسکوپ و... احاطه کرد تا آنجا که شناخت و درک ما از دنیای اطرافمان به واسطه ی تصاویری از نگاه دوربین ساخته شد. این آگاهیهای مجازی و با واسطه جای خود را به واقعیت و دیدن و لمس بیواسطه ماسوی داد. انسانها در بحران بزرگی میان واقعیت و مجاز گرفتار شدند. مهدی درویشی هنرمند جوان و خوشآتیه، در مجموعه نقاشیهایش به نام مجازوارگی به این بحران تکنولوژیک پرداختهاست. او نه تنها دنیای تصویری ما را بلکه هویت انسان معاصر را به نقد میکشد. او مخاطبان را به دیدنی فعالانه دعوت میکند. درویشی برای دیدن نقاشیهاش که پرترههایی مانند نگاتیو اسلاید هستند از مخاطبان خواسته است تا با تغییر منوی دوربین تلفن همراه به حالت نگاتیو عمل کنند. در این صورت این پرترههای نگاتیو در تلفنهمراه بصورت مثبت یا پوزتیو دیده میشوند. شاید برای عکاسان دیدن صحنههای نگاتیو و پوزتیو چندان عجیب و حیرتانگیز نباشد آنها حتی در اثر مداومت در دیدن نگاتیو براحتی تصویر پوزتیو آن را در ذهنشان بازسازی میکنند. آنچه که در اینجا حائز اهمیت می شود، دیدن از طریق تلفن همراه است، وسیلهای هوشمند که دنیای ما را پر از تصویر کرده. ابزاری تصویر محور که ارتباط ما را با دنیای اطرافمان مجازی و تصویری ساخته است. دنیای که فاصلهگذاری میان مجاز و واقعیت را دشوار کرده است. مخاطب در این اثر تعاملی به چالشی بزرگ در حوزه دیدن دعوت میشود. همه با افکت نگاتیو دوربینهای تلفن همراه در گالری مشغول دیدن هستند اگرچه واقعیت را در صفحه تلفن خود شبیه به دید عادی و پوزتیو چشم خود میبینند اما آنسوتر همه فضای گالری در لنز دوربینی دیگر بصورت یک تصویر مجازی دیگر شبیه نگاتیوهای درویشی دیده میشود. این بار واقعیت من و شمای حاضر در گالری نیز مجازی می شود. گویی همه در مرز میان واقعیت و مجازحل شدهایم و در مجازی بیمرز زیست می کنیم. آثار چاپ دستی این هنرمند که موفق به کسب جوایز بین المللی متعددی شده هم اکنون در گالری اُ با نام آخربازی به نمایش گذاشته شده است.
درست است که خداوند، طبیعت را مقهور انسان آفریده و او را به عنوان جانشین خود در زمین قرار داده، اما این بدان معنا نیست که او آزاد باشد تا هر گونه که مایل است رفتار کند. این روزها تاثیر سهل انگاری نسبت به این مظهر بی بدیل آفرینش را در امر شهرسازی، می توان به خوبی درک کرد؛ تا جایی که زمینی بدون هیچ گونه ارزش کیفی به لحاظ موقعیت و جانمایی، به عنوان سوژه ای برای طراحی فضای زندگی انسان مطرح می شود . مکانی که روحیه زیست گریزی یا بیوفوبیا، را در انسان تقویت کرده و او را به سویی پیش می برد که طبیعت را چیزی بیش از یک منبع قابل مصرف و دور ریختنی به حساب نمی آورد.
علیرضا شرافتی و پانته آ اسلامی، طراحان اصلی شرکت ارش بعد چهارم فضا، در پروژه های خود سعی می کنند تا اهمیت حضور طبیعت را در زندگی انسان یادآور شوند. "ساختمان مسکونی ویلا" واقع در خیابان کریم خان زند، که موفق به دریافت جایزه معمار ۹۴ در بخش ساختمان های مسکونی شد، یکی از پروژه هایی است که باتوجه به چنین روحیه ای طراحی شده است. در این پروژه، ساختمان در انتهای یک کوچه بن بست، درمیان ساختمان های دیگر (تودلی) قرار گرفته که از داخل ساختمان به اطراف دید مناسبی وجود ندارد. طراحان این پروژه سعی دارند با استفاده از هنر نقاشی دیواری متأثر از داستانی کودکانه با عنوان " آخرین برگ " (last Leaf) ، ضمن ایجاد منظری متفاوت ، چشم اندازی طبیعی را برای ساکنین آن بازنمایی کنند؛ طبیعتی که حالا از آن چیزی به جز تک درختی در سایت باقی نمانده است. اگرچه این کار در برابر حجم تخریب ها و روحیه طبیعت ستیزی انسان بسیار ناچیز می نماید اما شاید تلنگری باشد برای آن چه که باید می بود !