در آستانۀ جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸، خانه طراحان انقلاب اسلامی با راه اندازی کمپین «با هم قهرمانیم» مجموعه پوسترهایی را با همین عنوان و با شعار «یک ملت، یک ضربان» طراحی و اجرا نموده و در سطح شهر به اکران در آورده است. هدف از راه اندازی این کمپین حمایت از تیم ملی فوتبال ایران و تأکید بر وحدت و انسجام ملی به عنوان یک عنصر پیشبرندۀ مهم است، که حاصل آن پیشرفت و پیروزی ایران و ایرانی در تمامی عرصههای ورزشی و غیر ورزشی میباشد. گفتنی است این روزها تعدادی از این آثار بر فراز بزرگترین دیوارنگارۀ کشور در میدان حضرت ولیعصر(عج) نیز به نمایش درآمدهاند، تا بیش از پیش حال و هوای فوتبال را با چاشنی وحدت و همدلی همراه سازند.
محمدرضا دوست محمدی، محمد شکیبا، سینا رعیتدوست، محمود آراستهنسب و محمد تقیپور از جمله طراحان و عوامل ساخت پوسترهای «با هم قهرمانیم» میباشند.
اما بعد از جنگ... دوربینها هم غلاف شد. بعضی رفتند دنبال کارشان آخر از اول هم عکاس نبودند، بعضی رفتند و پستهای اداری گرفتند بعضی هم شدن معلم ما و شما . مهدی منعم هم رفت پی عکاسیش.
مهدی منعم عکاس دوران دفاع مقدس است و تا امروز دو کتاب از عکسهایش را چاپ کرده است. کتابی که حاصل ادامه فعالیت عکاسی او با موضوع جنگ است. مهدی منعم دغدغه عکاسی از جنگ را با پیگیری موضوع مصدومان نظامی و غیر نظامی طی چندین سال پیاپی عکاسی کردهاست. در مجموعه "قربانیان جنگ" منعم با سفر به استانهای مرزی از مردم بیگناهی که در جنگ و یا انفجار مینهایی که عراقیها در منطقه کاشتهاند و پاکسازی نشدهاند عکاسی کردهاست.انفجار این مینها موجب نقص عضو بسیاری از افراد آن مناطق شدهاست. کتاب او سند مظلومیت مردم ایران در جنگ تحمیلی ایران و عراق است.
منعم سوژه هایش را در هالهای از ابهام در پشت شخص دیگر و یا پشت پرده یا هرچیزی پنهان میکند. سوژههای او اغلب بخش پنهان آسیبهایی است که بعد از جنگ متوجه مرزنشینان است. او تکه تکه گی را با برشهایش در هنگام ترکیببندی تشدید و بر مفهوم قطع عضو تاکید بیشتری میکند. عکسهای او از دستهای قطع شده بعد عاطفی حس لامسه را برمیانگیزانند. در یکی ازعکسهایش تصویر دختر خردسالی است که با چشمان نافذش مخاطب را منقلب میکند. دخترک با لباسی پراز پولک که لباس محلی مناطق کردنشین است احاطه شده و دستهایی را میبینیم که بر گردنش حلقه زدهاند. یک دست طبیعی و یک دست مصنوعی . مادری که تنها با یک دست از عهده تمام مسولیتش برنمی آید و شاید وجود دخترش آن را کامل کند. یا در عکسی دیگر مادری فرزندش را در آغوش گرفته اما مادرش نمیتواند با انگشتهای ظریف و زنانهاش فرزندش را نوازش کند و مردی که دست همسرش را گرفته است.
این دستها حامل پیام صلح و نماد مظلومیت غیرنظامیان بیگناهی است که هنوز هم طعمه مینهایی هستند که دشمن بعثی در مناطق مرزی کاشتهاند.
برگزاری بزرگداشت علی فریدونی عکاس پیشکسوت دفاع مقدس در نخلستان اوج بهانه ای شد برای پرداختن رسانه ها به عکاسان دفاع مقدس. اگر بخواهیم بین شناخته شدن هنرمندان عرصه دفاع مقدس در جامعه مقایسه ای داشته باشیم بدون شک عکاسان مظلوم ترین و گمنام ترین هنرمندان تاریخ هنر انقلاب بوده اند. عکاسانی که در سخت ترین شرایط و با کمترین امکانات، جان خود را برای ثبت لحظات بی بازگشت یک حماسه به خطر انداختند، امروز حتی در حد یک نام هم شناخته نمی شوند!
علی فریدونی یکی از این عکاسان است که پس از گذشت ۲۸ سال، ۱۵۶ قطعه از ۲۵۰۰۰ قطعه عکسی که وی از ۲۱ عملیات دوران دفاع مقدس گرفته است در قالب کتابی به چاپ رسیده است. این کتاب دومین جلد از مجموعه کتاب های عکاسان جنگ است که توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به تازگی منتشر شده است.
شاید انتشار این کتاب را باید به فال نیک بگیریم و منتظر دیدن آثار عکاسان گمنام دیگری همچون محمد حسین حیدری، مسعود زنده روح کرمانی، رسول اولیا زاده، سعید صادقی، احمد ناطقی، مهدی منعم، سید عباس میر هاشمی، بهزاد پروین ،سعید جان بزرگی و مهرزاد ارشدی باشیم.
جنگ با همه ظواهر زشت و نازیبایی که داشت زیباییهایی نیز برجای گذاشت. برخی از عکاسان با دانش و تسلطی که بر عکاسی مستند داشتهاند بجای حضور در بطن میدان جنگ، حواشی جنگ را بخوبی دیده و ثبت کردهاند. در هر جنگی بیشترین آسیب متوجه کودکان است. این کودکان هستند که قدرت دفاع از خود را ندارند و روح لطیفشان طاقت تحمل زشتیها و خشونتهای جنگ را ندارد. همینطور خسارت مالی و جانی جنگ بر نسل بعد تاثیر زیادی میگذارد. در این عکسها و نقاشیها حال و هوای کودکان و زنان که مستقیماً درگیر جنگ نبودهاند دیده میشود. این عکسها حامل خاطراتی است که بخشی از خاطرات جمعی و تاریخ شفاهی ماست. شاید این عکسها را قبل آنکه دیده باشیم برخی از ما آن را لمس کردیم و برخی تنها شنیده ایمشان. کودکان تمام تواناییشان را در قلکهایی بشکل نارنجک، تانک و... برای کمک به رزمندگان ریخته اند. در نگاه اول اگر ندانیم که موضوع این نقاشی ها چیست با یک فضای شاد و پویا در تصویر مواجه میشویم که با جنگ در تضاد است. حضور رنگهای شاد و با خلوص بالا درترکیببندیهای منتشر که حسی از وحدت و بهجت را در تصویر ایجاد میکند. با نگاه جزءنگرانه زنان، کودکان و سالمندانی را میبینیم که اقلام خوراکی را برای کمک به رزمندهها به مسجد آوردهاند تا از آنجا به جبهه ارسال کنند. در یکی از نقاشیها مراسم جشن عقد یک عروس و داماد را در ترکیبی مملو از رنگ بر سفره سادهای میبینیم. اینجا خبری از زرق و برقهای مراسم ازدواجهای امروزی نیست. همه چیز ساده است اما زیبا همانند لبخند رضایت عروس در کنار همسر رزمندهاش که در جنگ دچار نقص عضو شدهاست. این نقاشی و بسیاری از عکسهای مراسم ازدواج آن زمان نشان میدهد که بسیاری از زوجین بخاطر احترام به خانوادههای داغدار شهدا مراسم ازدواج را ساده میگرفتهاند. این وفاق وهمدلی و ایثار که در نقاشیها و رفتار کودکان در دوران جنگ قابل مشاهده است مصداق همان جمله زیبای حضرت زینب(س) است که فرمودند : " ما رایت الا جمیلا" که در نگاه زیبانگر این کودکان به جنگ تبلور یافته است.
فرش ایرانی منبع ذوق و الهام زنان و مردان هنرمند این دیار است که در دنیا خواهان زیادی داشته و دارد. بغدادچی در مجموعه زندگی ایرانی روی فرش ایرانی به حضور فرش ایرانی در میان خانههای ایرانیان پرداختهاست. بغدادچی با قرار دادن یک فرش دستبافت اصیل بر یک زمینه خنثی موکت خاکستری و ثابت بودن زاویه دوربین سعی بر این دارد که نظمی در تصویر بوجود آورده و به یک منطق صوری در تصویر برسد. به عقیده بغدادچی فرش ایرانی هنر ظریفی است که همیشه در حال حاضر در شادی و سوگواری، دوران کودکی و بلوغ، تنهایی و با هم بودن در کنار مردم زندگی می کند.در هر حال فرش با تمام وجوه هنریاش یکی از وسایل کاربردی در زندگی ایرانیان و دیگر ملتها است. بغدادچی با قرار دادن اشیا روزمره متفاوت و بعضاً قدیمی بر روی فرش سعی در نمایش وجوه متفاوت زندگی ایرانی دارد. اگرچه این ابزار و حتی این نوع فرش حس نوستالژیکی را به مخاطب القا می کند و خاطرات خانه مادربزرگ هایمان را برایمان زنده می کند. اما آیا زندگی ایرانی همینگونه است که بغدادچی تصویر کرده است؟ آیا یک زندگی فردی که بیشتر لحظات آن در خوردن و خوابیدن خلاصه شده، بخوبی زندگی ایرانی را نشان داده است؟ وجود یک فنجان چایی وقت دیدن آلبوم عکسهای خانوادگی، یک دیس غذا که یک پرس چلوکباب در آن است، رخت خواب یک نفر، همهی این عکسها خبر از یک زندگی سرد و ساکت یک نفره دارد و خبری از جمع صمیمی خانوادگی در آن نیست. ویژگی که شاید وجه بارز زندگی سنتی ایرانیان باشد. عشق، محبت، مهر مادری، جمع صمیمی خانوادگی و... معنی بخش واژه زندگی در ایران هستند نه روزمرگیهای یک ایرانی تنها که با قرار دادن یک قالیچه در زمینه خنثی خاکستری تشدید شده است. همه فعالیتهایی از قبیل پاک کردن سبزی، قند شکستن و... در ایران یک عمل دسته جمعی است که با شور و نشاط خاصی توسط اعضای خانواده و یا زنان همسایه و فامیل انجام میشود که نمایانگر نوعدوستی ایرانیان است که متاسفانه در قاب عکسهای بغدادچی دیده نمیشود. عکسهای بغدادچی شاید تنها برای نگاه اوریانتالیستی جشنوارههای غربی و نگاه توریستی جذاب باشند آنهایی که روح حاکم بر گرمای رنگهای فرشهای ایرانی را در زندگی ایرانی لمس نکردهاند.
دکههای روزنامه فروشی به اعتبار روزنامه شکل گرفتهاند و امروز با حضور مجلات رونق بیشتری پیدا کردهاند. عابران پیاده لحظاتی کوتاه برای برانداز کردن تیترها، عناوین و تصاویر در کنار دکهها میایستند و همین لحظات کوتاه تنها فرصتیست که در اختیار طراحان قرار دارد تا مخاطب را جذب و تشویق به مطالعه نمایند. فرصتی طلایی که وابسته به خلاقیت طراح است.
مجله داستان از مجموعه مجلات همشهری، این فرصت را غنیمت شمرده و از حرفه عکاسی برای جذب مخاطب خود به خوبی استفاده کرده است. طراحی جلد داستان با محوریت قرار دادن عکاسی با استفاده از عکسهای برجسته ایران و جهان که برآمده از سبک ها و تکنیکهای مختلف است با همراهی جملات کوتاه تلاش میکند خوانش جدیدی را برای مخاطبش ایجاد کند و در کنار آن ارزش و جایگاه واقعی عکاسی هنری را نشان میدهد. مجله داستان با ارائه عکاسی هنری و حفظ آن در کنار مجموعهای از مجلات که نگاه سطحی نسبت به مقوله عکاسی دارند به خوبی به چشم میآید و بر خلاف قضاوتهایی که در مورد این نوع از عکاسی میشود٬ توانسته است مخاطب عام را نیز با خود همراه سازد. نکته قابل توجه دیگر که در سایر مجلات کمتر دیده میشود، ثبتِ نام عکاس در کنار تصویر است که نشان از احترامیست که داستان برای عکاس به عنوان یک هنرمند با حفظ حق معنویش قاعل است.
سافت باکس یکی از ضروریترین وسایل کنترل نور در استودیو است. سافت باکسها با جمع آوری نور در یک محفظه بسته و عبور نور از حداقل یک لایه نرم کننده یا دیفیوزر ، عمل میکنند . با عبور نور از پارچه نیمه شفاف، عمل نرم کنندگی و یکنواخت شدن نور اتفاق میافتد .این وسیله نور تند و خشن فلاش را تبدیل به نوری نرم و ملایم میکند از این رو در عکاسی صنعتی، تبلیغاتی و پرتره کارایی بسزایی دارد. انواع سافت باکس ها در چند شکل و اندازه متفاوت با قیمت های نسبتا بالایی وجود دارند. شاید پرداخت چنین هزینههایی برای عکاسان مبتدی و حتی حرفهای سنگین باشد. اما چگونه میشود از مزایای یک سافت باکس خوب با کمترین هزینهها بهرهمند شد؟ برای ساخت یک سافت باکس تنها به ابزارهایی مانند مقوای کارتنی، فویل آلومینیومی، چسب، قیچی ، کاغذ کالک و یا انواع پارچه سفید نخی ، کتان و یا پلاستیکی نیاز است.
ابتدا بر حسب اندازه سر فلش الگوی زیر را بر روی مقوا بکشید و آن را ببرید. بعد فویل را بر لبه داخلی آن بچسانید. لبههای مقوا را خوب تا کرده سپس با چسب دورگیری کنید و در آخر کاغذ کالک و یا پارچه سفید را بر قسمت جلوی آن بکشید. سافت باکس شما براحتی قابل استفاده است.